وقتی که خاطرات کودکی را ضبط میکنید٬ در واقع دارید هستی وجودشان را در لحظه برای خاطراتی که یک عمر باقی خواهد ماند ثبت میکنید.
در دههی هفتاد٬ وقتی که بچه بودم٬ خواهرم و من آخر هفتهها را با پدربزرگ و مادربزرگمان سپری میکردیم. روزگار سحرآمیزی بود. پدربزرگم با بانجویش ترانههایی به ما آموخت و مادربزرگم چنان ورقباز قهاری بود که گمان میکنم هرگز بازیای را نباخت.
آنچه که هر آخر هفته٬ بهجز شرکت در جلسه کلکسیونرها و بازی بیسبال٬ تکرار میشد٬ ضبط کردن صدا با ضبطصوت ریل آخرین مدل مادربزرگ و پدربزرگم بود. برایمان سحرانگیز بود و تکنولوژی پیشرفتهای محسبوب میشد. پدربزرگ و مادربزرگم از آن برای تمرین رقص محلی استفاده میکردند. اما مورد استفاده ما برای این بود که صدایمان را از جعبه فلزی بشنویم٬ انگار که در رادیو یا یکهمچین چیزی باشیم. پدربزرگم با ما مصاحبههای مختصر و مفیدی میکرد. آن روز چه کار کردهایم٬ دوستانمان در مدرسه چه کسانی هستند٬ و هر چیز دیگری که مربوط به زندگی معمول بود. بعد از گوشکردنشان کسی چندان بهشان اهمیتی نمیداد و نوارها برای سالها روی یک قفسه ماندند. اما بعدها عجب گنج غیرقابل انتظاری کشف شد.
شاید فکر کنید که کودکیتان را به خاطر دارید٬ اما اینطور نیست. حتما اسم بعضی دوستانتان یادتان میآید٬ و اتفاقاتی مبهم٬ اما تقویم زندگیای معمولی مانند مه ناپدید میشود. به چیزهایی بیاندیشید که فکر میکنید به خاطر میآورید و ببینید که بچههای امروزی چطور کودکیشان را به یاد میآورند. ضبط فکرها و ایدههاشان در سنین خردسالی چیزی بهشان میدهد تا بلندپروازی کنند یا بعدها بهش بخندند. آنچه در ادامه آمده تکنیکهای مصاحبه برای کودکان است که کمک میکند تا آن خاطرات را ثبت کنید.
پیش از مصاحبه
مخاطب را بشناسید٬ هدفش را نیز. آیا این ویدئو برای کودکان است؟ برای والدین؟ غریبهها؟ آیا هدفش شرح یک داستان است؟ جمعآوری تاریخ شفاهی؟ قرار است فروخته شود؟ رایگان در دسترس عموم قرار گیرد؟ چه کسی قرار است تماشایش کند و میخواهید این مخاطب در پایان به چهچیزی برسد؟ اینها سوالات بزرگی است که باید پیش از شروع به آنها پاسخ دهید. اینکار به شما کمک خواهد کرد تا تصمیم بگیرید چقدر میخواهید رسمی باشید. مصاحبهها میتواند محدوده گستردهای داشت باشند. از چیز سادهای مثل کوچولویی که صندلی عقب ماشین نشسته و دارد از سفر اخیرش به باغوحش حرف میزند یا تمامی شاگردان یک کلاس با کابل و نورپردازی و میکروفونهای متعدد. مشخص است که بچهها با برخوردی صادقانه راحتترند اما در بعضی از شرایط اگر بفهمند که باورشان میکنید٬ عکسالعملهای واقعیتری از خود نشان میدهند که این یکی به درد صحنههای پرجزئیات میخورد. هر دو این سبکها جایگاه خودشان را دارند اما زمانی که قرار است مصاحبه را ضبط کنید باید بدانید که از کدامشان استفاده میکنید. کارگردانی آدمهای حرفهای یک چیز است و کارگردانی بچهها کاملا چیز دیگری.
آماده شوید
اگر قرار است که فیلم عظیمی بسازید٬ راهحل، برنامهریزی از قبل است. نورتان را انتخاب کنید٬ فضا و پسزمینه را آماده کنید و از معماری موجود برای صرفهجویی در وقت کمک بگیرید. داشتن وسایل نورپردازی و یک تیم تولید حرفهای برای کودکان جذاب است. یک ست سافت باکس و وسایل نورپردازی مشبک برای نور دادن به مو میتواند برای تصاویر شما آبرو کسب کند. آمادگی شما در هنگام کارگردانی بسیار مهم است. هیچ چیزی نمیتواند حوصله بچه را به اندازه این سر ببرد که سوالاتتان را فراموش کنید یا بدتر از آن مثلا ندانید که فلان جک را باید به کجا بزنید. بچه دقیقا متوجه میشود که موضوع از چه قرار است. دست بچهها را بگیرید و وسایل صحنه را نشانشان بدهید و توضیح مختصری در باب آنها بدهید اما مانیتورها را از جلوی چشمشان دور کنید. حتا بزرگسالان هم با دیدن خودشان در هنگام مصاحبه تمرکزشان را از دست میدهند.
ایمنی را رعایت کنید
مواظب باشید که سیمها لخت نباشند. نورها و بومها جایی نباشند که پای کسی به آنها بگیرد یا روی سر کسی فرود بیاید. وقتی از قبل برای بچهها توضیح داده باشید٬ میدانند که چراغ ممکن است خیلی داغ شود. مخصوصا اگر شما یا پرسنل را در هنگام کار با چراغ با دستکش دیده باشند. برخورد حرفهای دیگر آن است که به دلایل مسوولانه هیچ وقت با کودکی که بچه شما نیست در اتاق تنها نباشید. شما نمیتوانید در ساعات مدرسه کودک را نگه دارید٬ نمیتوانید با او بیشتر از ساعت مقرر کار کنید و نمیتوانید او را از والدیناش جدا کنید.
با چه کسی مصاحبه کنید؟
مشخص کنید که قرار است با چه کسی گفتوگو کنید. اگر قرار است با تعداد زیادی بچه مصاحبه کنید باید بدانید که آیا قرار است که زمان یکسانی را بهشان اختصاص دهید و زمان استراحت یکسانی را هم برایشان در نظر بگیرید یا قرار است بر روی یک گروه خاص متمرکز شوید. با معلم کلاس مشورت کنید که کدام یک از بچهها با جملات کامل جواب میدهد و جلوی دوربین ادا درنمیآورد. وقتی هایدی اوینگ و ریچل گریدی میخواستند مستند کمپ مسیح (۲۰۰۶) را دربارهی عزلت مذهبی کودکان بسازند٬ بچههایی را انتخاب کردند که شمرده صحبت میکردند و برای شرح داستان روی آنها متمرکز شدند. نتیجهاش نامزدی اسکار بهترین مستند بود. حتا اگر قرار است که بچهها فقط به شکل گروهی مصاحبه شوند٬ تنها روی یکی دو نفرشان میتوانید حساب کنید که با دوربین و عوامل همراهی کنند. بهترین کار این است که دوربینتان را در نمای واید قرار دهید اما برای هر کودک از یک میکروفون شاتگان استفاده کنید. اگر بگذارید که بچهها خودشان باشند٬ به احتمال زیاد نتیجه خوبی ازشان خواهید گرفت.
چگونه مصاحبه کنیم؟
باید از قبل سوالاتتان را آماده کنید. اینکه بزرگسالان را مجاب کنید تا عکسالعمل دلخواهتان را داشته باشند با اینکه بازخوردهای قابلقبولی از کودکان بگیرید بسیار متفاوت است. همه بچهها با هم فرق میکنند اما بسیاری از آنها٬ بهویژه آنهایی که با دوربینها و غریبهها و چیزهای برهمزننده تمرکز دیگر محاصره شدهاند٬ بسیار کمحرف خواهند بود. برای حل این موضوع سوالاتی نپرسید که جوابشان میتواند یک کلمه باشد. مثلا به جای “مدرسه رو دوست داری؟” بپرسید: “چه چیز مدرسه دوست داری؟” پرسیدن اینکه “چیز مورد علاقهات توی مدرسه چیه؟” به خوبی این نیست که بپرسید: “درباره چیز مورد علاقهات توی مدرسه برام بگو”.
اگر قرار است که بچهها در جایی ثابت باشند٬ مثل صندلی٬ صدایشان را با بوم یا میکروفون روی پایه ضبط کنید. اگر قرار است که بچهها در حال حرکت باشند (مثلا روایت در حال رفتن به خانه مادربزرگ) از میکروفون یقهای استفاده کنید٬ اما مواظب باشید که فضای شخصی کودک را حفظ شود. خودتان کنار بچهای که نمیشناسنید ننشینید. میکروفون را به خودش یا والدینش بدهید تا وصل کنند. پرسیدن همه سوالات از تمام دانشآموزان کلاس باعث میشود تا همگی خسته شوید. به جای آن از هرکس یک سوال بپرسید. این کار باعث میشود تا جوابهای مفصلتری را دریافت کنید. حتا از طرف آنهایی که در صحبت کردن درنگ میکنند.
تمرین جاگذاری لوازم
نور و صدا باید سر وقت جاگذاری شوند. هیچ چیز به این اندازه غیرحرفهای نیست که بگویید: “یک دقیقه صبر کنید٬ من هنوز آماده نیستم.” تا زمانی که همه چیز اجرایی شود٬ جاگذاریها را تمرین کنید. همه چیز را مرتب دسته بندی کنید و از یک چک لیست لوازم کمک بگیرید. وقتی که من کار میکنم برای همه چیز یک سری یدکی دارم. یعنی نورهای اضطراری٬ باتری و دوربین. همیشه از خودتان بپرسید “اگه این چیز کار نکرد چی؟ چطوری جایگزینش کنم؟” این بدین معنی نیست که از هر چیزی دوتا داشته باشید. بعضی وقتها شاید اگر چراغها کار نکردند «شاید بتونیم» به حیاط خلوت برویم و آنجا ادامه دهیم.
دوربین را ایمن کنید تا بچهها ایمن بمانند. بچهها به این طرف و آن طرف میروند. دوربین هم همین طور. اگر بتوانید مصاحبه سرزندهای را با حرکات زیاد ضبط کنید٬ امتیاز بزرگی را به دست آوردهاید. میتوانید دوربین را روی دست یا استدیکم قرار دهید و سوژه را دنبال کنید. اما اگر قرار است که دوربین روی سهپایه باشد٬ سوژه را روی صندلی بنشانید. حتا انتظار این را داشته باشید که سوژه شما یکهو از روی صندلی به پایین بپرد یا از چیزی بالا برود یا در برخی از موارد صحنه را ترک کند. همه اینها را گفتم تا بگویم که دوربینتان را زندانی نکنید. حتما وایت بالانس و اکسپوژر را قبل از اینکه کودک وارد صحنه شود تنظیم کنید.
بعد از تمام این حرفهایی که زدم فکر کنم دیگر لازم نیست اشاره کنم که “مطمئن باشید که همه قبل از شروع جیششون رو کردهاند.” لازمه؟
در طول مصاحبه
سریع باشید. حرفهای عمل کنید. به محض اینکه سوژه وارد صحنه شد شروع کنید. برای لحظاتی میتوانید توضیح دهید که لوازم به چه دردی میخوردند و بقیه آدمهای صحنه چه کاره هستند. کجا را باید نگاه کنند و چیزهایی از این دست. اما همواره کنترل صحنهتان را در دست داشته باشید و وقت کسی را تلف نکنید. خاله زنکها را دور کنید. هر کسی به جریان تولید ارتباطی ندارد باید تا حدی دور نگه داشته شود که در ماجرا تاثیری نگذارد. سر صحنه فیلمبرداری هرکسی نظر میدهد. تنها نظر شما است که مهم است. کارگردانی بازیگران٬ خوشخلقی و کنترل قوی میخواهد. در مورد کودکان هم همین طور است.
بگذارید که با شخصی مهربان خارج از دوربین و کنار لنز صحبت کنند٬ نه مستقیما در لنز. بگذارید که کسی که با بچهها مهربان است قبل از شروع فیلمبرداری با تکتکشان گفتوگو کند و رابطه دوستانهای را ایجاد کند.
مقدمهچینی
خلاصه رهبری کنید؛ موجز راهبری کنید. میتوانید قبل از شروع مصاحبه نطقی کنید که زیر یک دقیقه باشد. میتوانید از سوژههایتان بخواهید که طوری جواب دهند که سوال در آن تکرار شود و حتا توضیح دهید که این کار را تدوین را سادهتر میکند. مثلا بگویید “اگر از تو بپرسم که چه چیز زندگی در نیوجرسی را دوست داری؟” تو باید جواب بدهی چیزی که درباره زندگی در نیوجرسی دوست دارم اینه که…” به جای اینکه بگی “من آبگیر اردکها رو دوست دارم.” اگر این کار را نکردند هول نکنید. فراموش میکنند. بد نیست که صدای مصاحبه کننده را هم جداگانه ضبط کنید تا اگر لازم شد در تدوین از آن استفاده کنیم. فهرست سوالاتی را که میخواهید بپرسید را مرور نکنید. قصه همان بار اولش خوب است و شما هم که میخواهید آن را تازه نگه دارید.
قاب را بسته نگه دارید (بالاتنه و سر و شانه) تا تجلی چشمان و چهرهشان را ثبت کنید و در ضمن همقدشان باشید. از زاویه بالا فیلم نگیرید. کاری کنید تا چشم در چشم شوند. بچهها عادت دارند وقتی که به چیزی جواب میدهند پایین را نگاه کنند. اگر سوژه کمی ترسناک باشد٬ به بچه چیزی بدهید تا در دستانش نگه دارد. مثل یک اسباب بازی یا وسیلهای مرتبط.
* این مقاله ترجمهای است توسط ماکان مهرپویا از مطلب کایل کسیدی با همین عنوان و پیش از این در سایت رایبن مستند منتشر شده است.