قدم اول: بریف را آنالیز کنید
هرچقدر هم تاکید کنیم باز هم کم است:؛ حتما یک ماژیک علامتگذار بردارید و به آرامی بریف را بخوانید. مشتری چه میخواهد؟ مخاطب کیست؟ از چه لحن باید استفاده شود و پیامهای کلیدی که باید با آنها ارتباط گرفت چیست؟ هرکاری که کنید در نهایت باید به بریف برگردید و دایما آن را چک کنید تا نکند راهکار ارایه شده توسط شما ربطی به بریف نداشته باشد و وقت همه را تلف کنید.
قدم دوم: پژوهش کنید، اما نه خیلی
به محض اینکه بریف را خوانید باید کمی کار پژوهشی انجام دهید. اما کار اصلی شما رسیدن به ایدههای جدید است. پس آنقدر جستوجو کنید که برند را بشناسید اما نه خیلی. شما به پرسپکتیوی تازه احتیاج دارید تا به ایدهای بدیع دست یابید. پژوهش بیش از حد کاری میکند که شما به اندازه یکی از کارمندان میانی آن شرکت از کسب و کار آن اطلاع داشته باشید. درحالی که باید بین آنچه که شرکت خواسته و آنچه که مخاطب میخواهد تعادل ایجاد کنید. کار شما این است که در فاصله بین این دو پلی بسازید که تا حد امکان بدیع و جذاب و ممکن باشد.
قدم سوم: همه چیز را بنویسید
به محض اینکه کار ایدهپردازی را شروع کردید، هر آنچه که از ذهنتان میگذرد را بنویسید. همه چیز را! حتا ایدههای بدیهی و کلیشهای که همگان به راحتی به آنها دست مییابند. تازه پس از نوشتن آنهاست که ذهن شما آزاد میشود. ۹۰ درصد این ایدهها هرگز روشنایی روز را نخواهند دید اما تا زمانی که ایدههایتان را ننویسید، هیچ کس، حتا خود شما، نمیتواند بفهمد در ذهنتان چه میگذرد. این ایدهها و خطخطیها باعث میشوند که نقطه دیدتان در جهت درست قرار گیرد.
قدم چهارم: حرف بزنید حرف بزنید حرف بزنید
همهی ما زمانی که درگیر بریف خلاق میشویم یک جمله را تکرار میکنیم: “چیزی به اسم ایده بد وجود ندارد.” با این همه حتما چیزی به اسم ایده بد وجود دارد اما بازگو کردن همین ایدهها هم میتواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. در طول جلسات حتما هر آن چه را که دیگران بازگو میکنند یادداشت کنید. مراجعه دوباره به آنچه دیگران گفتهاند میتواند به ایدههای تازهای منجر و در نهایت به راهکار طلایی بریف ختم شود.
حرف زدن با دوستان، خانواده و حتا حیوان خانگیتان هم ارزشمند است. همه آنها نقطه نظرات خیلی متفاوتی از نظر شما خواهند داشت که میتوانند راه تازهای برای اکتشافات تازه باشند.
قدم پنجم: به دنبال الهام باشید و تکههای بزرگ را نگه دارید
تمام ایدهها از یک نوع الهام نشات میگیرند. وقتی که مشغول توفان ذهنی نیستید هم به دنبال ایدههای خوب باشید. کمپینهای زیرکانه و طراحیهایی که حسادت شما را برمیانگیزند را از نظر بگذرانید. اگر آنها واقعا خوبند مطمئن باشید که میتوانید از آنها جلو بزنید. گاهی سر زدن به یوتیوب و تماشای آگهیهای تلویزیونی میتواند منجر به رسیدن به ایدههای تازه شود.
پله ششم: ایدهها را درون آرامپز بیاندازید و صبر کنید
رسیدن آنی به ایده نهایی مهارتی خارقالعاده میخواهد. مساله را پیش خودتان نگه دارید و برای مدتی به آن فکر نکنید. گاهی ایدهها در زمانهای غیرمعمول خودشان را نشان میدهند. مطمئن باشید که قلم و کاغذ دم دستتان دارید. یادداشت کردن ایدهها درون گوشی موبایل هم فکر خوبی است. مطمئن باشید که یکی از اینها را کنار تختخوابتان یا در حمام و دستشویی دم دست گذاشتهآید. ایدهها معمولا اینجور جاها خودشان را نشان میدهد. اگر سر و کلهشان پیدا شد بگذارید برای خودشان ول بچرخند. صبر کنید و ببینید چه میشود. مطمئن باشید که به سرعت آنها را مینویسید که اگر ننویسید ده دقیقه بعد خودتان را در شرایطی مییابید که دارید به ذهنتان فشار میآورید که آن ایده خارقالعاده چه بود و این فشار کاملا بیفایده است.
قدم هفتم: ایدهها را به افرادی جدید نشان دهید
زمانی که روی ایده کار کردید، خیلی مهم است که آن را به کسی نشان دهید که از بریف خبر ندارد. با پرسیدن نظر آنها پیرامون ایده و دیزاین و درکی که از آن دارند میتوانید حدس بزنید که مشتری و مردم کار شما را چطور خواهند دید. از خودتان بپرسید آیا این بهترین کاری است که میتوان بدون توضیح دادن انجام داد؟ گاهی به پروژه آنقدر نزدیک میشویم که چیزهایی را در آن میبینیم که دیگران نمیبینند. بدون یک درک بیطرفانه تمام زحمتی که کشیدهاید میتواند در یک چشم به هم زدن نادیده شمرده شود.
قدم هشتم: به بریف برگردید
قبل از پرزنت کردن ایدهها برای گروه خودتان یا مشتری حتما دوباره به بریف برگردید و قضاوت کنید که آيا راهکار شما پاسخی برای بریف است یا نه. اگر در برابر یک تیم آن را پرزنت می کنید حتا تمام نظرات را یادداشت کنید. شاید دست زدن به ایده کار سختی باشد اما باید بدانید که این کار پرزنتیشن شما را قدرتمندتر خواهد کرد. مطمئن شوید که تمام انتقادها را بررسی میکنید. زمانی که مشتری در جلسه پرزنت از شما سوال بپرسد و شما برای هر پرسش جوابی در آستین داشته باشید، قدر توجه به آن انتقادها را خواهید دانست.
ترجمه مطلبی از سایت آژانس تبلیغاتی اکسس انگلستان