ماه ما و ماه گردون…
مطالعه مطلب کامل در سایت روزنامه فرصت امروز
مصاحبه روزنامه فرصت امروز با من پیرامون آگهیهای تلویزیونی رمضان ۹۴
ویدئوی شرکتی – بخش سوم: تولید
در دو مطلب قبل اینجا و اینجا پیرامون چیستی و چرایی ویدئوهای شرکتی و نیز روش گرفتن بریف در این زمینه نوشتم.
حال در آخرین مطلب از این مبحث نکاتی پیرامون تولید این گونه ویدئوها را با شما در میان خواهم گذاشت.
اما پیش از شروع یک بار دیگر ببینیم که منظور از ویدئوی شرکتی یا corporate video چیست؟
ویدئوهای شرکتی یا سازمانی فیلمهایی هستند که برای شرکتها٬ بنگاهها و سازمانها ساخته میشوند تا از طریق آن خدمات٬ محصولات٬ مسایل مرتبط به آموزش کارکنان و… به صورت B2B به مخاطب محدود معرفی شوند. این فیلمها عموما یا به صورت لوح فشرده و stream video در اختیار مخاطبان قرار میگیرند و یا از طریق نمایش روی پرده یا مانیتور در جلسات ارایه میشوند.
این ویدئوها در ایران به فراخور کاربردشان مستند صنعتی، فیلم آموزشی، رپرتاژ و… نامیده میشوند.
و اما نکات مهم پیرامون تولید این گونه ویدئوها:
۱. پیش از تولید فیلمنامه بنویسید. این بدان معنا نیست که فیلمنامهای کامل مانند آنچه که در فیلمهای داستانی اتفاق میافتد داشته باشید. این فیلمنامه براساس بریف، مخاطب و پیام نوشته میشود و روند فیلم را شرح میدهد. در حقیقت خط روایی فیلمهایی از این دست در سه مرحله آماده میشوند:
اول پیش از تولید. بر اساس بریف و مستندات پروژه تقریبا مشخص است که چه چیزهایی باید ضبط شوند. آنها را فهرست کنید تا بدانید در هنگام فیلمبرداری از چه چیزهایی حتما باید فیلم بگیرید. شاید حتا رویدادی که قرار است از آن فیلمبرداری کنید به صورت واقعی و به هردلیلی در هنگام ضبط پیش نیاید. اما با مراجعه به فیلمنامه اولیه آن را به خاطر خواهید آورد و در صورت لزوم بازسازی خواهید کرد.
دوم در هنگام تولید: بعضی از مسایل در هنگام فیلمبرداری برای کارگردان مشخص میشوند. همچنین گاهی اتفاقاتی در زمان فیلمبرداری روی میدهد که میتواند به خط روایی فیلم کمک کند.
سوم در هنگام پس تولید: در زمان تدوین خط روایی نهایی شکل میگیرد. اما فراموش نکنید که این مرحله سوم است. بعضی از همکاران من همه چیز را به میز تدوین میسپارند. یادمان باشد که ویدئوهای شرکتی از بریف شروع میشوند و باید بر همان اساس پیش بروند.
نکته تخصصی اینکه هرجا که میتوانید و وجودش اشکالی به پیام وارد نمیکند احساسات را وارد فیلم کنید یا دست به کاری غیرمنتظره بزنید. کاری کنید تا مخاطب با فیلم همراه شود.
۲. پیش نویس گفتار متن (نریشن) را قبل از فیلمبرداری آماده کنید. این متن به شما کمک میکند تا بدانید تقریبا برای هر بخش به چه مقدار راش نیاز دارید. متن نریشن با اتفاقاتی که در زمان فیلمبرداری و بعد تدوین روی میدهد میتواند دستخوش تغییر شود.
قرار نیست نریشن اتفاقات تصویر را برای مخاطب بازگو کند. بگذارید کارکرد خودش را داشته باشد. از توضیح واضحات دوری کنید.
۳. تنها به بریف تکیه نکنید! تجربه نشان داده که در برخی از مسایل مانند متن نریشن سفارش دهنده بهترین مشاور است. تا جایی که لازم است مشتری را در روند نوشتن متن دخیل کنید و البته با مدیریت درست از دخالت او در کار تخصصیتان جلوگیری کنید. بودن کارشناسی در کنار شما در هنگام فیلمبرداری و حتا در بعضی موارد در زمان تدوین میتواند کار را به نظر مشتری نزدیکتر کند.
۴. فراموش نکنید که پیش از آرتیستیک بودن کار، رساندن درست پیام به مخاطبان مشخص شده مهم است. به فراخور موضوع و مخاطب و از همه مهمتر بریف تکنیک خود را انتخاب کنید. هرچقدر که میتوانید خلاقیت بهخرج دهید. اما پیام را فدای خلاقیتتان نکنید. قرار است مشتری و کارش در مرکز توجه باشد، نه شما.
۵. در بعضی از ویدئوهای شرکتی از جمله مستندهای صنعتی، گروه در معرض آسیب فیزیکی قرار دارند. نه خودتان به خطر بزنید و نه اجازه دهید اعضای تیمتان قهرمانبازی دربیاورند. در صورت لزوم از کلاه ایمنی، ماسک و عینک محافظ استفاده کنید. پیشنهاد میکنم در بودجه هزینه بیمه تیم را مدنظر قرار دهید.
آرامش خودتان را حفظ کنید. به ویژه در مستندهای صنعتی که احتمال نوسان برق، صدمه دیدن تجهیزات، خرابی هوا و… وجود دارد.
۶. در مستندهای شرکتی تا جایی که میتوانید از خود پرسنل شرکت کمک بگیرید. آنهایی را همراه کنید که علاقمند هستند. سعی نکنید از آنها بازی بگیرید. بگذارید کارشان را بکنند. خستهشان نکنید. لجبازی کارکنان آفت زمان و انرژی است.
۷. در صورتی که احساس کردید به طراح صحنه و لباس احتیاج دارید، دریغ نکنید! بسیاری از کارخانجات و حتا شرکتها وضعیت بصری خوبی ندارند و بر کیفیت تصویری کار شما تاثیر میگذارند. جعبههای دستمال کاغذی، قندانها، کتهای آویزان روی پشتی صندلی، نشان از شلختگی محیط دارند. نگذارید تاکید بر واقعی بودن شما را گول بزند. یک طراح صحنه خوب میتواند فضا را برای شما به نحوی چیدمان کند که آراستگی و واقعی بودن را یکجا داشته باشید.
در کارهایی که قرار است مدیران و کارشناسان و… پیش روی دوربین قرار گیرند به لباسشان دقت کنید. هر مدیری لزوما خوشلباس نیست! در کاری شاهد بودم که کارشناس مورد نظر ترکیبی از کت و شلوار سفید و پیراهن زرد به تن داشت و بیش از آنکه کارشناسی متخصص جلوه کند، نیمرویی سخنگو بود!
۸. تجهیزاتتان را با دقت انتخاب کنید. پیش از فیلمبرداری از لوکیشن(ها) به همراه فیلمبردار و مدیرتولید بازدید کنید و ابزار مورد نظرتان را بسنجید. ویدئوهای شرکتی معمولا برآورد مالی پایینی دارند و اضافه شدن هر روز فیلمبرداری، به سادگی میتواند ضرر قابل توجهی به شما وارد کند. صدا را دست کم نگیرید. در این مطلب پیشنهاداتی درباره صدا شده که به نظرم بسیار کارآمد است. هر آنچه را که میتوانید سر صحنه بگیرید. پست پروداکشن ارتباطی به کم حوصلگی ندارد. قرار نیست چیزهایی را که میتوانید با کمی زحمت سر صحنه بگیرید با هزینه بالاتر و زمان بیشتر و شاید کیفیت پایینتر در پس تولید درست کنید.
۹. اگر کار به موسیقی نیاز دارد و بودجهای برای تولید آن ندارید، لااقل از موسیقی درست استفاده کنید. موسیقیهای تکراری و آشنا به راحتی میتوانند توجه مخاطب را به کار شما کاهش دهند. این نکات را جدی بگیرید:
– نقش موسیقی را تعیین کنید: اگر قرار است بحثی تکنیکال را مطرح کنید موسیقی نباید توجه مخاطب را از موضوع منحرف کند. موسیقی پس زمینه چنین سکانسهایی نباید دارای فراز و فرودهای پی در پی باشد.
– حدود موسیقی را بسنجید: آیا موسیقی انتخابی شما به انتقال پیام کمک میکند یا صرفا یک پرکنندهی صوتی است؟
– سبک موسیقی را درست انتخاب کنید: آیا موسیقی راک در یک مستند پزشکی مناسبتی دارد؟ آیا موزیک تکنو در فیلم آموزش کارمندان یک سازمان خدماتی کارکرد درستی خواهد داشت؟ آیا دستگاه شور با معرفی یک شرکت برنامهنویسی همخوانی دارد؟ آیا موسیقی بیکلام یک ترانه مشهور ذهن مخاطب را از موضوع اصلی و احیانا تخصصی دور نخواهد کرد؟
– از شروع موسیقی در ابتدای فیلم و از پایان قطعه در پایان فیلم استفاده کنید. ملودیها را در اوج فید یا کات نکنید. بگذارید شروع و پایان بندی موسیقیها نقش فیداین و فیداوت صوتی را برایتان بازی کنند. جامپهای صوتی در تمام طول فیلم آزاردهنده هستند. مگر به فراخور رساندن یک پیام خاص.
– سایت www.bedtracks.com کارکردی فوقالعاده دارد. این سایت موسیقی مورد نظر شما را پس از آپلود آنالیز میکند و ترکهای مشابهی را به شما پیشنهاد میدهد. بدین ترتیب میتوانید قطعات موسیقی مشابه به آنچه در ذهن دارید داشته باشید که کمتر شنیده شدهاند.
– البته بسیاری از فیلمسازان گوش و حافظه خوبی برای موسیقی دارند. اما گاهی یک دوست موزیکباز میتواند مرجع بسیار خوبی برای انتخاب موسیقی باشد. امیدوارم مثل من چندتایی دوست موزیکباز خوش حافظه داشته باشید!
– ترکهای مناسبی را که در طول روز میشنوید از قبل دستهبندی کنید. اینکار کمک میکند که کمتر به حافظه و جستوجو مراجعه کنید و مستقیما سر وقت آرشیو دستهبندی شدهتان بروید.
۱۰. ویدئوهای شرکتی به فراخور رسانه نمایشدهندهشان میتوانند دارای تیتراژ بلند یا کوتاه باشند. برای کارهای تحت وب معمولا از کوتاهترین تیتراژ استفاده میکنند. به هرحال تیتراژ پایانیای که هر فیلم دارد پیش از هر چیز نشان از تیمی حرفهای دارد که آن را خلق کردهاند.
توجه کنید که اگر فیلم قرار است تحت وب نمایش داده شود، شاید بخشی از یک کمپین دیجیتال مارکتینگ باشد. براساس توضیحات و استراتژی کمپین حرکت کنید. حتا قابلیت دانلود ویدئو از سایت مربوطه میتواند در استراتژی شما برای قرار دادن اطلاعات نوشتاری موثر باشد.
۱۱. تجربهی شخصی میگوید هر چه کوتاهتر، بهتر! اصل موضوع را بگویید و حاشیه نروید. حاشیه هم حاشیه درست میکند و هم تمرکز را از تضعیف میکند.
۱۲. از همان اول کاری را بنویسد که با توانایی و بودجه شما و تیمتان جور درمیآید. قول کارهایی را که به هردلیلی نمیتوانید از همان اول به مشتری ندهید. این قولها به طرز حیرتانگیزی در خاطر مشتری میمانند. با جزییات بصریِ آنچه که هنوز ساخته نشده در ذهن مشتری توقع ایجاد نکنید.
و اما یک نکتهی آخر و بسیار کلیدی: کارتان را باور کنید. لااقل تا تحویل پروژه باور کنید که شرکتی که برایش ویدئو میسازید بهترین شرکت دنیاست. با کارش همدلی کنید. آدمها و کارهایشان را دست نیاندازید. باور نداشتن شما به مشتری و کاری که انجام میدهد، در نهایت در فیلم تاثیرش را میگذارد. غرولندها و انتقادات را بگذارید برای بعد.
اگر در این رابطه سوالی دارید٬ میخواید مشورت بگیرید یا قصد تولید فیلمی در این زمینه دارید میتوانید از این طریق با من تماس بگیرید.
قسمتهای قبلی این مجموعه:
ویدئوی شرکتی – بخش دوم: گرفتن بریف
در مطلب قبل مقدمهای پیرامون ویدئوی شرکتی یا corporate video نوشتم و توضیح دادم که ویدئوهای شرکتی یا سازمانی فیلمهایی هستند که برای شرکتها٬ بنگاهها و سازمانها ساخته میشوند تا از طریق آن خدمات٬ محصولات٬ مسایل مرتبط به آموزش کارکنان و… به مخاطب محدود معرفی شوند و توضیح دادم که اصطلاحات رایجی مانند مستند صنعتی٬ مستند تبلیغاتی٬ رپرتاژ و مانند آن در همین گروه دستهبندی میشوند.
حال در این مطلب سعی خواهم کرد تا نحوهی گرفتن اطلاعات مشتری برای تولید ویدئوی شرکتی را شرح دهم.
عموما شرکتهای تبلیغاتی فرمهای استانداردی برای خودشان دارند که اصطلاحا درخواست بریف یا request for brief یا به طور خلاصه rfb نامیده میشود. این فرم یا توسط خود مشتری پر شده یا در جلسهی بریف معمولا توسط اکانت تکمیل میشود. در این فرم سوالاتی پیرامون برند٬ ویژگیهای آن٬ مدیوم مورد نظر٬ مخاطبان فیلم و… پرسیده شده که در تهیهی استراتژی ساخت فیلم به تیم تولید کمک خواهد کرد.
چه چیزهایی باید در فرم بریف وجود داشته باشد؟
۱. در صدر فرم بریف باید نام مشتری٬ عنوان پروژه و تاریخ تحویل و تکمیل آن درج شود. پیشنهادم این است که فرمها را برای مشتری شخصیسازی کنید. نه به این معنی که لوگوی مشتری را آن بالا بچسبانید! بلکه به جای آنکه مشتری نام شرکت خود را روی نقطهچین بنویسد٬ ترتیبی دهید که روی فرم به صورت چاپی وجود داشته باشد.
۲. اهداف تجاری از تولید فیلم: در درجهی اول چرا این محتوای ویدئویی باید تولید شود؟ مشتری انتظار رفع چه چالشهایی را دارد؟
۳. پیامهای کلیدی: چه داستانی قرار است تعریف شود؟
۴. موانع / تصویرهای نادرست: مشتری با چه موانع یا تصویر غلطی رو به روست که این ویدئو باید بتواند به رفع آنها کمک کند؟
۵. مخاطبان هدف: مخاطبان هدف چه کسانی هستند؟ چه چیزی را دربارهی موضوع فیلم دوست دارند یا ندارند؟ نکات خاصی درمورد آنها وجود دارد؟
۶. سبک: آیا مشتری نمونهای از کاری که دوست دارد ویدئو با حال و هوای آن ساخته شود در اختیار دارد تا با شما درمیان بگذارد؟
۷. مشتری چه چیزی نیست؟ مشتری در سبک و همینطور رساندن پیام از چه چیزهایی پرهیز میکند؟
۸. نحوه استفاده: ویدئو قرار است کجا نمایش داده شود؟
۹. نسخههای اضافه: ببینید که آیا مشتری تمایل دارد تا علاوه بر آن فیلم٬ نسخههای دیگری با کاربردهای دیگر داشته باشد؟ مثلا با اهداف دیگر در حوزههای بازاریابی و…
۱۰. نسخههای خروجی: مشتری چند نسخه با مدتزمانها و احیانا فرمتهای مختلف از فیلم احتیاج دارد؟
۱۱. مدت زمان: زمان پیشنهادی مشتری برای فیلم اصلی چقدر است؟
و اما چند نکته:
– در بسیاری از نقاط دنیا فرم بریف به عنوان یک سند قانونی شناخته میشود. در ایران نه به آن شکل اما میتوان در صورت بروز اختلاف به بریف هم استناد کرد.
– بریف معمولا حاوی نکات محرمانه مشتری هم هست. آنها را دم دست نگذارید!
– از این فرم برای تولید آگهی تلویزیونی یا کمپینهای تبلیغاتی نمیتوانید استفاده کنید.
– بعد از اتمام جلسه مسئول اکانت باید اطلاعاتی را که در جلسه متوجه شده اما در فرم نیامده را به بریف اضافه کند.
– فقط پرکردن فرم بریف کافی نیست. همانطوری که در مطلب قبل گفته شد مشتری نکاتی را همواره ناگفته میگذارد که حاشیههای مهمی تلقی میشوند. باید با سوال کردن و شنیدن درست مشتری به آن اهداف پنهان رسید.
– فرم بریف باید با کمک مشتری و تخصص اکانت چنان درست و محکم پر شود که هر کارگردانی بتواند بدون گذاشتن جلسه با اکانت دستورالعمل تولید ویدئو را در اختیار داشته باشد.
– بسیاری از همکاران من فکر میکنند که با گرفتن پلانهای زیاد و بعد گذاشتن وقت در هنگام تدوین میتوانند نیاز مشتری را برآورده کنند. در حالی که بسیاری از بخشهای کار بدون داشتن بریف یا توجه به آن دچار ضعف در انتقال پیام مورد نظر خواهند بود.
– اگر خودتان به عنوان کارگردان یا تهیه کننده مستقیما با مشتری کار میکنید هم بریف را دست کم نگیرید! بریف نقشه راه شماست. قبل از ورود به مرحله پیشتولید پژوهش خودتان را از طریق بریف و اطلاعات جانبی کامل کنید.
در مطلب بعدی به شیوههای تولید ویدئوی شرکتی خواهم پرداخت.
مطلب قبلی: چیستی و چرایی ویدئوی شرکتی
ویدئوی شرکتی یا Corporate Video – بخش اول: چیستی و چرایی
شاید مشتری شما کارخانهداری باشد که برای نشان دادن خط تولید نیاز به یک سند تصویری دارد. شاید هم شرکتی باشد که مهارت خاصی در صنعت سدسازی دارد و میخواهد تا شما پروسهی طراحی و اجرای آن را به عنوان یک سند٬ مرجع آموزشی و یا تبلیغاتی به صورت فیلم ثبت کنید. عبارت رایجی که برای این فیلمها در ایران به کار میبریم “مستند صنعتی” است.
گاهی مشتری نیاز به فیلمی دارد تا توانمندیهایش را اعم از نیروی انسانی٬ تجهیزات٬ تخصصها٬ واحدها و… به صورت B2B عرضه کند. معمولا در ایران به این فیلمها “رپرتاژ” یا “مستند تبلیغاتی” میگوییم.
حقیقت این است که عباراتی مانند “مستند صنعتی”٬ “رپرتاژ”٬ “مستند تبلیغاتی”٬ “فیلم آموزشی” و… در ایران عباراتی کلی هستند که شاید به دلیل رواج آنها و درک تقریبی طرفین از معنایشان معمولا به صورت کلیگویی و متاسفانه در برخی اوقات در جای نادرست به کار میروند. مثلا قرار است که در فیلمی یک شرکت ساختمانی با نشان دادن پرسنل٬ محیط اداری و نمونه کارهای انجام شده معرفی شود. اسمش را میگذاریم مستند صنعتی. در حالی که این فیلم قرار است به یک شرکت صنعتی بپردازد٬ نه شکل اجرای آن صنعت.
حالا تصور کنید قرار است دقیقا همین کار را برای یک شرکت IT انجام دهیم. چون تعریف عوامانه از صنعت چیزهایی مثل آجر و کامیون و بولدوزر است٬ اسمش را سریع عوض میکنیم و مثلا میگذاریم رپرتاژ! حالا فکر کنید قرار است همین کار برای یک هتل در حال کار ساخته شود. اسمش میشود مستند تبلیغاتی!
البته دلیل دیگر این نامگذاریهای دلبخواهی٬ روشن نبودن کاربرد اینگونه فیلمهاست. گاهی فیلمهایی از این دست قرار است یک کسب و کار را به کسب و کار دیگری معرفی کنند. برای نمونه یک شرکت فعال در زمینه برنامهنویسی امنیتی با نمایش این فیلم به یک بانک٬ تواناییهایش را به نمایش میگذارد. اما در جایی دیگر قرار است تا یک کارخانه مسایل مربوط به ایمنی محیط کار را به کارگران آموزش دهد. یا اصلا میخواهد خود را به صورت B2C برای مخاطبان عام پرزنت کند. در این صورت اغلب همه چیز از نحوهی تولید گرفته تا زبان به کار رفته در آن و حتا استفاده از گرافیک برای مخاطب عام و خاص باید متفاوت باشد. البته تا حدی هم به مشتریان و هم تولیدکنندگان فیلمهایی از این دست حق میدهم که بلاتکلیف باشند. هر ایرانی به طور بالقوه ساختمانساز است. وگرنه تقریبا در هیچ جای دنیا نمیتوانیم آگهیهای مشعل شوفاژخانه یا سفال شیروانی را ببینیم که از شبکههای تلویزیونی و برای مخاطب عام پخش شوند! اغلب ما ایرانیها میتوانیم پس از ایجاد فرصت (!) با استخدام نیرو هر کاری را شروع کنیم: از راهاندازی کیترینگ تا خط مونتاژ موتورسیکلت.
یک حق ویژهی دیگر هم باید به صاحبان صنایع و خدمات یا همان مشتریان داد. دلیلی ندارد که مشتری فرق همهی اینها را با هم بداند. حتا دلیلی هم ندارد که شرکت تبلیغاتی/دفتر تولید فیلم/تهیهکننده هم بنشیند و این تفاوتها را برای او شرح دهد. اما سخت است که این حق را برای تولید کنندهی فیلم هم قایل شد.
همهی اینها را نوشتم تا مقدمهای باشد بر مقدمهی سلسلهی مطلالبی که در چند قسمت و به تناوب در این باب خواهم نوشت.
ویدئوی شرکتی یا سازمانی Corporate Video
ویدئوهای شرکتی یا سازمانی فیلمهایی هستند که برای شرکتها٬ بنگاهها و سازمانها ساخته میشوند تا از طریق آن خدمات٬ محصولات٬ مسایل مرتبط به آموزش کارکنان و… به صورت B2B به مخاطب محدود معرفی شوند. این فیلمها عموما یا به صورت لوح فشرده و stream video در اختیار مخاطبان قرار میگیرند و یا از طریق نمایش روی پرده یا مانیتور در جلسات ارایه میشوند. اما همانطور که گفته شد همگرایی این گونه فیلمها با سایر رسانههای بصری بهقدری زیاد است که گاهی این فیلمها نمایش گستردهتری مییابند و حتا به صورت آگهی تلویزیونی یا برنامهی تلویزیونی هم پخش میشوند. این نامانندی (تناقض) اخیر را بعدا بیشتر توضیخ خواهم داد.
نکتهي مهم دیگر اینکه کاربرد عمدهی این گونه ویدئوها بیشتر در روابط عمومی و مارکتینگ است تا تبلیغات. حتما با آنچه که گفته شد دریافتهاید که این فیلمها علاوه بر کاربردشان در فضای کسب و کار٬ ماهیت اطلاعرسانی (مثلا به پرسنل) را نیز دارا هستند. اساسا ویدئوهای شرکتی برای ایجاد کسبوکار٬ کاهش هزینهها و پایینآوردن ریسک به کار میروند. همچنین صرفهجویی در زمان را نیز نمیتوان نادیده گرفت. پرزنت کردن کسب و کار در جلسات به صورت فیلم همه چیز را راحتتر میکند. همینطور که نمایش یک safety video یا ویدئوی ایمنی برای کارکنان هم ریسک را پایینتر میآورد و هم جلوی بازگویی مطالب را برای تکتک آنان میگیرد.
از اینها گذشته ویدئو رسانهی بسیار مناسبی برای انتقال پیام است. اینروزها اینترنت به شدت فراگیر شده است. مانیتوری برای نمایش فیلم تقریبا همه جا گیر میآید. لوحهای فشرده که دم دستی محسوب میشوند. مخاطب هم که به تلویزیون عادت دارد و تماشای فیلم برایش معمولا به شکل بالقوه جذاب است. روی فیلم ویدئویی میتوانید در پرزنت حضوری٬ نمایش آنلاین و همینطور زمانی که نسخهای از فیلم را برای مشتری ارسال میکنید٬ حساب کنید. قرار دادن ویدئوهای شرکتی بر روی سایت تصویری منحصر بفرد و ارتقا یافته را از شما به نمایش خواهد گذاشت.
بر خلاف رسانههای چاپی و مانند آن٬ ویدئو رسانهای پویاست. میتوان با آن تصویری دلخواه از شرکت را نمایش داد. علاوه بر امکانات خاص سینمایی (اعم از انتقال هنرمندانهی پیام از طریق تصویر و صدا) انیمیشن و گرافیک میتوانند به هرجای فیلم اضافه شوند تا قدرت پیام را افزایش دهند. فکر کنید که تعریف کردن از ساخت یک سدی که ساخته نشده برای مشتری چقدر سخت است و نمایش آن به صورت فیلم و انیمیشن چقدر کار را راحت میکند! یا صحبت کردن از عواقب اشتباهات فردی برای نیروی انسانی چقدر با نمایش آن به صورت مثلا انفجار تفاوت دارد. نمایش ماشینهای غولآسا٬ ساختمانهای بزرگ یا ابزار حساس پزشکی آسانتر است یا تماشای آنها بر روی ویدئو؟ و بعد حتا نمایش ویدئو در سالن نمایشگاهی شلوغ سهلتر است یا ارایه نسخهای از آن بر روی رسانههای قابل حمل یا اینترنت؟
ماهیت یا همان چیستی ویدئوهای شرکتی تا زمانی زیر سوال نرفتهاند که تکلیفشان روشن باشد. یعنی معلوم باشد که چه چیز یا چیزهایی قرار است معرفی شوند٬ پیام اصلی چیست. مخاطب کیست و رسانه کدام است. بدین ترتیب این دست از ویدئوها اغلب نیاز به یک بریف منسجم و کامل دارند که تولیدکنندهی فیلم باید آن را به کمک مشتری تهیه کند و در تولید فیلم بهکار بندد.
انواع ویدئوهای شرکتی
– آموزش کارکنان٬ دستورالعملها و ایمنی
– روابط سرمایهگذاران٬ نتایج اقتصادی
– ویدئوهای برند و پروموشن
– محصول جدید یا پرزنتهای آنلاین خدمات
– نقشبازی (اغلب همراه با بازیگر)
– رضایتنامههای تصویری مشتریان و موکلین
– خلاصهای از یک ایونت یا فعالیت
– نمایش تحت وب زنده یا on-demand
– نمایش تکنولوژی یا محصول
– تلویزیون اقتصادی
در مطلب بعد به چگونگی نوشتن بریف مناسب برای تولید ویدئوهای شرکتی خواهم پرداخت.
اگر در این رابطه سوالی دارید٬ میخواید مشورت بگیرید یا قصد تولید فیلمی در این زمینه دارید میتوانید از این طریق با من تماس بگیرید.
جلب اعتماد مشتری در تولید آگهی
در تولید یک آگهی رابطه با مشتری همانقدر مهم است که خلاقیت و توانایی فروش محصول یا خدمات به مخاطب اهمیت دارد.
کانون توجه اصلی شما کمک به مشتری است تا به اهدافش دست یابد٬ اما ایجاد اعتمادی که او را برای سپردن تولید سایر آگهیهایش در آینده به شما متقاعد کند هم جایگاه خود را دارد. فرقی نمیکند که بار اول است با این مشتری کار می کنید یا سالهاست به او خدمات ارایه میدهید. این سه نکته به شما کمک میکند تا رابطه بهتری با مشتری داشته باشید.
گوش کنید و سوال بپرسید
در تولید آگهی یک اصل وجود دارد و آن هم اینکه همهی مالکان کسب و کار و مدیران عاشق حرف زدن دربارهی حرفهشان هستند. اولین دیدار شما با آنها باید برای جمع کردن اطلاعات باشد. ببینید که کسب و کارشان دقیقا چه چیزی است و چگونه آن را انجام میدهند. بعضی چیزها مستقیما به آگهی ارتباطی ندارند اما جزییات کوچک میتوانند به شما در درک ذهنیات صاحب آگهی کمک کنند. از آنها بپرسید که انتظار دارند که از آگهی چه چیزی نصیبشان شود. سوالاتی بپرسید که امکان دارد پرسش یک مشتری بالقوه از آن کسب و کار نیز باشد. کنجکاو باشید و به همهی چیزهایی که مشتری میگوید گوش دهید تا او متقاعد شود که شما خود را بخشی از تیم وی میدانید و در موفقیتاش سهیم هستید.
بررسی دقیق شخصیت مشتری
درست است که کانون اصلی توجه شما یاری رساندن به مشتری برای رسیدن به اهدافش است اما باید مطمئن شوید چیزهایی که او خارج از پروسهی تولید میخواهد نیز مهیا شود. اینجا باید در نقش یک تهیهکننده ظاهر شوید. اغلب این به معنای انعطاف پذیری شما نسبت به خویشن (ego) مشتری است. درخواهید یافت که بسیاری کسب و کارها بیشتر از اینکه برای رشد خود تبلیغ کنند٬ در واقع میخواهند پیامی را برای رقبای خود بفرستند یا در منطقه شهرتی برای خود دست و پا کنند. شاید اینطور چیزها را را رک و راست به رویتان نیاورند٬ اما در نظر داشته باشید که بعید نیست ابعاد نهانی هم در این قضیه وجود داشته باشد. زمانی که آنها را بهتر بشناسید قادر خواهید بود تا تصمیم بگیرید هنوز فضایی برای به چالش کشیدنشان وجود دارد یا دیگر باید سکوت اختیار کرد. برخی از مشتریان نسبت به ایدههای شما و انتقاداتتان بسیار گشادهرو خواهند بود و برخی دیگر از شما خواهند خواست تا بدون سوال کاری را که میخواهند برایشان انجام دهید.
با اطمینان کار کنید
برای آنکه بهترین آگهی ممکن را به مشتریها ارایه دهید٬ باید اعتمادشان را بهدست آورید. هنگامی که قرار است مثلا درمورد مدت زمان نمایش یک نوشته یا عصر گرافیکی روی تصاویر تصمیم بگیرید٬ بهتر است که آنها به نظر شما اطمینان کنند تا اینکه با همسایه و رانندهشان مشورت کنند. مشتریهای جدید باید بدانند که شما باسابقه و متخصص هستید. لازم نیست چاخان کنید و یا با خودپسندی از خودتان سخن بگویید. معمولا صحبت کردن در مورد تجارب مشابه و نتایج حاصل از آنها – خصوصا زمانی که به کسب و کار مشتری مربوط هستند – تجربهی شما را اثبات خواهد کرد. به علاوه سعی کنید همیشه با بهرهگرفتن از تکنولوژی تحسین آنها را برانگیزید. وقتی به سر صحنه فیلمبرداری یا استودیوی تدوین میآیند تمام لوازم را روشن کنید. حتا همیشه تایملاین یک پروژهی تکمیل شده را روی مانیتور باز نگه دارید تا نشان دهید که تجربه و تبحر کافی را در زمینهی کارتان بیش از هر کس دیگری دارید.
با اجرای این سه نکتهی بسیار ساده٬ شما میتوانید اعتماد مشتری را به دست آورید و آن را ارتقا بخشید. با این کارها خیالشان را از خروجی کار آسوده خواهید کرد. اگر خوششانس باشید مشتری با کارهای بیشتری نزد شما بازخواهد گشت. آنوقت شما میتوانید رابطهتان را با مشتری گسترش دهید. تواناییتان در ارایه تبلیغات موثر به او ارتقا مییابد و سپس آنها قلمروشان را معتمدانه به شما واگذار خواهند کرد تا جادوی خود را اعمال کنید.
این متن ترجمهای است از Mike Wilhelm is an Associate Editor at Videomaker.
ماکان مهرپویا