مشتریان واقعا به چه سرویس‌هایی احتیاج دارند؟

بهترین راه برای پوزیشن کردن آژانس شما برای رشد کدام است؟ فروختن خدماتی که مشتریان شما واقعا می‌خواهند بخرند.

در حال حاضر مشتریان در حال آماده کردن بودجه ۲۰۱۷ بازاریابی خود و تصمیم‌گیری برای سال آینده هستند. شیوه‌ی جست‌وجو برای یافتن خدمات بازاریابی در سه سال گذشته تغییر یافته و شاید احتیاج باشد که آژانس شما بر اساس تقاضاهای تازه خودش را ری‌پوزیشن کند.

Agency Spotter – خدمات آنلاین رایگانی که برای آژانس‌ها و برندها کار پیدا کردن همدیگر و بهتر کار کردن با یکدیگر را انجام می‌هد – به تازگی گزارشی را منتشر کرده که نگاهی به ۲۵ خدمات مارکتینگ اصلی در سال‌های ۲۰۱۴، ۲۰۱۵ و نیمه ۲۰۱۶ دارد.

گزارش ترندهای جست‌جو شد‌ه‌ی آژانس‌ها نکاتی را در جست‌وجو، انتخاب و اشتغال آژانس‌ها آشکار می‌کند. در این مطلب ما این موضوع را که این ترندهای جست‌وجو شده‌ی آژانس‌ها می‌توانند حرفه و احتمالا شغل شما را در این صنعت تحت تاثیر قرار دهند بررسی می‌کنیم.

در صدر: تبلیغات، استراتژی دیجیتال، وب، شبکه‌های اجتماعی، استراتژی بازاریابی

5_services_stayed_on_top

به نظر می‌رسد برخی سرویس‌های بازاریابی همواره در صدر قرار دارند. تبلیغات همچنان محبوب‌ترین سرویسی است که در Agency Spotter از ۲۰۱۴ تا نیمه‌ی ۲۰۱۶ جست‌وجو شده است. همچنین شلوغ‌ترین سرویس در میان آژانس‌هایی است که به عنوان آژانس‌های تبلیغاتی شناخته می‌شوند. 

استراتژی دیجیتال، وب، شبکه‌های اجتماعی، استراتژی بازاریابی و موبایل تقریبا به یک اندازه در صدر هستند.

در حال سقوط: برندینگ، استراتژی دیزاین، UX و بیشتر

marketing-agency-services-in-free-fall

برندینگ، استراتژی دیزاین، طراحی تجربه‌ی کاربری، تجارت الکترونیک، بازی‌سازی و ارتباطات طراحی گرافیک در سال ۲۰۱۶ به نسبت ۲۰۱۵ سقوط کرده‌اند که این موضوع نشان دهنده‌ی کاهش مستمر علاقمندی مشتریان است.

چیزهایی مثل تجارت الکترونیک، استراتژی دیزاین و دیزاین UX در واقع بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بیشتر جست‌وجو شده‌اند. این کاهش مستمر در نیمه اول امسال رخ داده است. 

چیزهای دیگری مثال UX و بازی‌سازی از بین ۲۵ سرویس اصلی آژانس‌ها خارج شده‌اند. به عنوان کسی که بیست سال است کار طراحی UX انجام می‌دهم نبودن جست‌وجوی UX در بین ۲۵ جست‌وجوی اصلی باعث شد لحظه‌ای کله‌ام را بخارانم! (منظور اینجا نویسنده متن اصلی است.)

فکر نمی‌کنم که اهمیت UX کاهش یافته باشد. دلیل این ماجرا این است که UX تبدیل به یکی از الزامات هم آژانس دیجیتال یا شرکت طراحی شده است. 

احتمالا شیوه‌ی جست‌وجوی مردم برای طراحی UX تغییر یافته است. بازاریابان دیجیتال احتمالا در درجه اول برای استراتژی دیجیتال، وب و موبایل جست‌وجو می‌کنند و از آن طریق به مطالعه میزان تمرکز آژانس‌های دیجیتال بر روی طراحی UX می‌پردازند.

همین نکته احتمالا برای بازی‌سازی هم صدق می‌کند. آیا بازی‌سازی بدل به فقط یکی از اجزای تصمیم‌گیری برای بازاریابانی شده که به دنبال آژانس‌های دیجیتالی هستند که می‌توانند در بخش‌های مختلف کار کنند؟ یا اینکه بازاریابان در استراتژی دیجیتال‌شان زرنگ‌تر شده‌اند و دیگر به دنبال یک ترند نمی‌گردند، بلکه آژانس متخصص بازی‌سازی را زمانی جست‌وجو می‌کنند که استراتژی آن‌ را برای رسیدن به اهدافشان تکلیف کرده باشد؟

بازگشت‌ها: روابط عمومی، ایونت‌ها و نوآوری

3-marketing-services-bounce-back

شاید افزایش جایگاه جست‌وجو برای آژانس‌های بازاریابی محتوا غافل‌گیرکننده نباشد. اما آیا می‌دانستید که جست‌وجو برای آژانس‌های نوآوری سال گذشته کم شده‌بود اما در ۲۰۱۶ بالا آمده است؟ روابط عمومی و بازاریابی ایونت‌ها هم که در ۲۰۱۵ کم شده بودند، امسال دوباره بالا رفته‌اند.

آن‌هایی که بالا پریدند: بازاریابی محتوا، آنالیز داده، بازاریابی مستقیم و  بازاریابی تجربه‌گرا

many-marketing-services-jumped-up-2016

در حالی که برخی خدمات سیر نزولی داشته‌اند، به نظر می‌رسد جست‌وجوی برخی دیگر از ۲۰۱۴ رشد داشته است. با این همه حرف که پیرامون big data زده می‌شود، آنالیز داده در جست‌وجوها سه نقطه بالا آمده است.

بازاریابی محتوا همچنان دارد بالا می‌رود هرچند که بین ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ رشد محسوسی نداشت. Indound marketing یا بازاریابی درونگرا در ۲۰۱۵ معرفی شد و دارد با بازاریابی محتوا رقابت می‌کند. به شکلی که از ۲۰۱۵ حضوری قدرتمندانه داشته است.

بازاریابی تجربه‌گرا هم از زمان معرفی‌اش در ۲۰۱۵ وارد فهرست شده است. این شاخه میان بازاریابان صنایع غذایی، نوشیدنی و CPG محبوب است.

آخرین ولی نه پایین‌ترین، دیدن بازاریابی مستقیم در پله‌ی دوازدهم ما را شگفت زده کرد. بازاریابی مستقیم در این بازده زمانی سه پله رشد داشته است. حتما بازاریابی مستقیم این‌روزها کسب و کاری پیچیده است و برای بسیاری از برندهای خودرو، خدمات مالی، تجارت الکترونیکی، خرده فروشی و بانکداری معنایی فراتر از ارسال نامه دارد. 

آژانس‌ها باید خود را با تغییر نیازهای مشتریان وفق دهند

دنیای خدمات بازاریابی برای شما و مشتریانتان ساده‌تر نمی‌شود. فقط در ایالات متحده ۶۰ هزار تا صدهزار، بسته به آنچه که آژانس می‌نامید، آژانس وجود دارد. این عدد صرف‌نظر از تعطیل‌شدن و جمع‌آوری شدن برخی‌ها، همچنان سالانه رو به افزایش است. 

کلید ماندن؟ آژانس‌ها باید به آنچه که مشتریان می‌خواهند بدل شوند. افق خدمات بازاریابی به شکل تهدیدآمیزی پیچیده است و آژانس‌ها می‌توانند با تغییر دادن ویژگی‌هایشان به سوی احتیاجات مشتریان خود را در دسترس‌تر کنند. 

تصمیم‌گیرندگان بازاریابی بیشتر به دنبال آژانس‌های تازه هستند. عدد افرادی که در Agency Spotter در جست‌وجوی آژانس‌های بازاریابی هستند رو به گسترش است و بین نیمه اول ۲۰۱۴ تا نیمه اول ۲۰۱۶ ۴۵٪ رشد داشته است. 

همچنین بازاریابان بیش از پیش با آژانس‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. از آن که بگذاریم افق فن‌آوری بازاریابی (Martech) نیز هر سال دورنمایی شلوغ‌تر و پیچیده‌تر پیدا می‌کند.

توانایی هدایت این پیچیدگی در راهی معنی‌دار بسیار پرمخاطره شده است. هرچقدر که مشتریان شما زرنگ‌تر شوند و از پیچیدگی پیش رویشان آگاه‌تر شوند، بیشتر می‌توانیم انتظار جست و جو برای آژانس‌های تازه را داشته باشیم. می‌توانید از این اینجا گزارش کامل را بخوانید و از سایر ترندهای جست‌وجو نیز‌ آگاه شوید.

ترجمه‌ای از اینجا.

 

برای این کار از مشتری پول بگیرم یا نه؟

بسیاری از دوستان فریلنسرم هر از گاهی تماس می‌گیرند، موردی را مطرح می‌کنند و می‌پرسند: “می‌توانم برای این کار از مشتری پول بگیرم؟”

پاسخ من همیشه این است: “بستگی به کار تو، درک مشتری و رابطه متقابل‌تان دارد.” اما توضیحات بیشتری هم هست که فکر می‌کنم باید یک بار نوشته شود تا بتوان آن را به عنوان پیش‌نویسی اولیه بررسی کرد و با همفکری آدم‌های باتجربه در حرفه‌ تبلیغات به نتیجه‌ای کاربردی رسید.

حقیقت این است که وقتی از خدمات صحبت می‌کنیم، پول گرفتن خیلی سخت می‌شود. خصوصا این‌که از یک سو این خدمات تخصصی باشند و در عین حال رقبای زیادی در بازار با شما رقابت کنند. وقتی صحبت از تبلیغات می‌شود، با دایره‌ی وسیعی از آژانس‌های حرفه‌ای و نیمه حرفه‌ای، استودیوهای کوچک و بزرگ و فریلنسرهای توانمند و تازه‌کار طرفیم که هر کدام (امیدوارم) استراتژی‌ای برای دریافت دستمزد دارند. 

اما چند بخش اصلی وجود دارد که در نگاه مشتری خیلی هم جدی نیست. یعنی اصلا اصلی نیست! 

presentation1

این تصویر نشان می‌دهد که برای انجام یک پروژه با چه پروسه‌ای جدا از انجام خود پروژه درگیر خواهیم شد. خب برای این بخش‌ها باید پول گرفت؟

مثلا برای نگارش پروپوزال باید پولی دریافت کرد؟ برای انجام اصلاحات مد نظر مشتری چطور؟ پژوهش جدی‌ای که مستلزم استفاده از اینترنت، کتابخانه، پرداخت هزینه به مترجم‌ها، آنالیزورها و سرچ‌کننده‌ها باشد چطور؟

در ادامه به این نکات می‌پردازیم:

۱. برآورد: 

محاسبه‌ی برآورد و ابعاد یک پروژه اولین قدم برای موفقیت آن است. هرچقدر این محاسبات دقیق‌تر باشند و هرچقدر پروپوزال شما جزییات بیشتری داشته باشند، احتمال موفقیت پروژه بیشتر است. فراموش نکنیم که پروپوزال پس از تایید مشتری تبدیل به یک توافق‌نامه‌ی کاری می‌شود. اما بسیاری از مواقع نگارش یک پروپوزال خوب زمان‌بر است. خب برای صرف این زمان باید از مشتری پول دریافت کرد؟

واضح است که برخی از افراد پرکار برای نگارش پروپوزال و برآورد پروژه پول طلب می‌کنند. قیمت‌گذاری روی پروپوزال می‌تواند تعداد مراجعه‌ی آن‌هایی را که در بازار به دنبال به دست آوردن پایین‌ترین قیمت هستند، کم کند. اما برخی از افراد به هر ترتیب ترجیح می‌دهند پروپوزال را برای مشتریان بالقوه به رایگان تنظیم کنند. انتخاب با خود شما است.

۲. پژوهش:

شما در کار خود استادید. اما این بدین معنا نیست که همه چیز را می‌دانید. گاهی اوقات مشتریان چیزهایی طلب می‌کنند که کمتر شخصا آن را انجام داده‌ید. اینجاست که پژوهش لازم می‌شود. 

وقتی کار به اینجا می‌رسد، باید برای آن از مشتری پول بگیریم؟ بعضی از مشتریان این‌طور فکر نمی‌کنند. دلیلش این است که می‌گویند آنچه که برای یک پروژه یاد می‌گیریم فقط مختص به آن نیست و در ادامه برای پروژه‌های دیگر هم از آن دانش استفاده خواهیم کرد. 

۳. جلسات:

جلسات بخش دیگری از چیزهایی است که مشتری معمولا برایش پولی پرداخت نمی‌کند. یک یا چند جلسه برای پیشبرد کار لازم است و گاهی هم کار بدون هیچ جلسه‌ای به سرانجام می‌رسد. اما گاهی مشتریان خواستار جلسات منظم با شما هستند. این جلسات اغلب برای گزارش‌گیری روند اجرای کار انجام می‌شوند.

بهترین کار این است که بپرسیم که چند جلسه برای این کار نیاز است؟ خوب است که پیش از شروع به کار از آن با خبر شویم. گاهی بخش قابل توجهی از دستمزد صرف هزینه رفت و برگشت به این جلسات می‌شود. جدای آن بحث گذاشتن وقت هم مطرح است. 

اینجا دو راه در پیش رو داریم:

یا دستمزد بیشتری طلب کنیم و یا برای جلسات حق مشاوره‌ی ساعتی بگیریم.

۴. ابزار:

این بخش دقیقا یکی از مراحل انجام کار نیست اما مهم است. برای انجام برخی از کارها نیاز به خرید ابزار داریم: خرید یک نرم‌افزار، پرداخت هزینه‌ی اشتراک یک سایت و خلاصه چیزهایی که برای انجام کارهای معمول به آن‌ها نیاز نداشته‌اید اما حالا یک پروژه بخصوص شما را مجبور به پرداخت هزینه می‌کند. در این مورد بخصوص هم مشتری حاضر به پرداخت هزینه نیست. چون پس از اتمام پروژه آن ابزار در اختیار شما باقی می‌ماند. با این حال پیشنهاد من این است که هزینه آن را از مشتری طلب کنید.

۵. تماس‌های تلفنی:

برخی از مشتریان علاقه‌ دارند تا همه چیز اینترنتی انجام شود. برخی هم فقط وقتی کار واجب دارند تماس می‌گیرند. اما گروهی هم هستند که شب و روز حالی‌شان نیست و برای هر چیز کوچکی با شما تماس می‌گیرند. 

صرف‌نظر از اینکه مشتری واقعا به کمک احتیاج دارد یا احساس تنهایی می‌کند، نتیجه یکی است: وقفه‌های طولانی در کار و ساعت‌های هدر رفته پای تلفن.

راه حل: 

گذاشتن قرار مشخص برای تماس تلفنی
تاکید روی پاسخگویی بهتر از طریق ایمیل
محدود کردن ساعات پاسخگویی
مشخص کردن هزینه برای مکالمات

۶. اصلاحات:

تغییر ابعاد پروژه می‌تواند آن را از هم بپاشد. تغییر ابعاد یعنی اضافه کردن بخش‌هایی به پروژه یا ایجاد تغییرات در آن که تعریف پروژه اصلی را تغییر دهد. تغییرات ابعاد پروژه جزو مواردی است که حتما باید در قرارداد گنجانده شود و حتما قید شود که هرگونه تغییر در تعاریف پروژه نیازمند برآورد مجدد خواهد بود.

گاهی اوقات باید بندی را به قرارداد اضافه کرد که تعداد اصلاحات رایگان روی پروژه را مشخص کند. این نکته‌ای مهم است که باید برای برخی مشتریان روشن باشد. قطعا رفع اشتباهی که از سوی شما صورت گرفته، اسمش اصلاح نیست، برطرف کردن ایراد است و مشمول این حرف‌ها نمی‌شود.

۷. پشتیبانی:

وقتی پروژه تمام می‌شود، هنوز مشغول پاسخگویی به سوالات هستید؟ برخی مشتریان خواستار انجام کارهای کوچک روی پروژه‌های تمام شده و یا پاسخ به سوالات‌شان در این رابطه هستند اما در ضمن فکر می‌کنند که با شما تسویه حساب هم کرده‌اند. به هر ترتیب پشتیبانی از مشتری کار خوبی است و او را به ادامه کار با شما مصمم می‌کند. اما باید در نظر بگیریم که پشتیبانی طولانی مدت منجر به کار رایگان خواهد شد. برای همین توصیه می‌کنم برای پشتیبانی رایگان زمانی را مشخص کنید و پس از آن به صورت موردی یا ماهیانه رقمی را مشخص کنید.

و اما:

آخر شب، نباید جیب‌تان خالی بماند. انجام دادن تمام چیزهایی که در بالا ذکر شد می‌تواند منجر به کم شدن مشتریان شما شود. بستن یک قرارداد تمام عیار به شما کمک می‌کند که با خیالی راحت‌تر موارد ذکر شده را انجام دهید. راه دیگر آن است که به جای بازگو کردن این موارد نزد مشتری، خودتان آن را برآورد کرده و به دستمزدتان اضافه کنید. به هرحال ایده‌آل آن است که این هزینه‌ها از جیب شما خرج نشوند. 

اگر موردی به نظرتان می‌رسد در کامنت‌ها بنویسید تا این فهرست را سر و سامان دهیم و کاربردی‌ترش کنیم.

* با نگاهی به مطلب منتشر شده در اینجا.

سه درس برای تبلیغات “ذهن پسند”

socialmediaweek

بنا به نظر Neil Davidson مدیر آژانس HeyHuman رابطه میان خریداران و برندها روز به روز کم‌عمق‌تر می‌شود. این موضوع منطقی به نظر می‌رسد. هر چه باید ما در عصر “نسل تیندر” زندگی می‌کنیم. شست ما دایما در حال حرکت است و آماده جهیدن به حواس‌پرتی بعدی‌مان هستیم.

(توضیح مترجم: توضیح نسل آتش‌زنه یا Generation Tinder کمی پیچیده است. جمله‌ی مشهور “تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند” را حتما شنیده‌اید. این جمله متعلق به زمانه‌ای بود که ازدواج‌ها معمولا پایدار بودند و چیزهایی مانند مرگ بر اثر بیماری و جنگ و کهولت سن ممکن بود که پیمان ابدی دو نفر را قطع کند. اما حالا در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که با اپلیکیشنی مثل Tinder دختران و پسران می‌توانند با حرکت شست خود روی صفحه موبایل دختران و پسران دیگر را در نزدیکی محلی که هستند ببینند. به سادگی آن‌ها را از روی ظاهر قضاوت کنند و با آن‌ها date بگذارند. نسل آتش‌زنه یا نسل تیندر به نسلی اطلاق می‌شود که به همین سادگی از یک برند به برند دیگر کوچ می‌کند و ابدا به یک برند خاص دلبستگی پیدا نمی‌کند.)

rs_560x415-140917143530-1024-tinder-logo-ms-091714_copy

دیویدسن می‌گوید: “این نوروساینس (علوم اعصاب) ساده است. محرک تازه باعث ترشح دوپامین می‌شود.” خب، اگر برندها و خریداران دوستانی با مزیت‌های خاص باشند، آیا راهی وجود دارند که بشود رابطه آن‌ها را ارتقا داد؟ در هفته‌ی رسانه‌های اجتماعی لندن، آژانس HeyHuman سه درس نوروساینس ارایه کرد که می‌تواند به برندها کمک کند تا بیشترین ارتباط مشتری‌مدارانه را بسازند و مطمئن باشند که وقتی خریداران به شما فکر می‌کنند، این کار را از روی علاقه انجام می‌دهند.

بازشناسی

دیویدسن می‌گوید “شما باید ارزش‌ها (assets) برند را شناسایی کنید و عامدانه آن‌ها را به کار بندید. اما این کار را بدون پیروی از قانون سختگیرانه “پلیس لوگو” انجام دهید. مثالی که او می‌زند برند Guinness است که برند قدرتمندی را بر پایه‌ی لیوان بلند، تصویر چنگ و پالت سیاه و سفید ساخته اما همواره آن را به شکل‌های مختلف گسترش می‌دهد. آگهی‌های گینس آنقدر به یادمادنی شده‌اند که نیازی به بردن نام برند نیست.

guinness-original-logo-svg guinness 813693954555-5600bef5ee60d guiness_thumb

تشدید

آیوف مک گینس، یکی دیگر از مدیران HeyHuman می‌گوید: “باید احساس را به سرعت عبور دهید. این کار زمانی اتفاق می‌افتد که بیش از یک حس از حواس پنجگانه را در یک آن دخیل کنیم. فیلم به ما یاد داده که وقتی صدا و تصویر با هم به کار گرفته می‌شوند، مغز ما مجبور می‌شود تا بیشتر دقت کند. افزون برآن لامسه نیز موثر است. مک گینس می‌‌گوید انتظار دارد تولید کنندگان از امکان ویبره گوشی‌های هوشمند برای تولید بازخوردهای لمسی به زودی بیشتر استفاده کنند.

رابطه

زمانی که مردم دیگر میلی به شما نداشته باشند چطور می‌توانید آن‌ها را مشتاق نگه‌ دارید؟ مک گینس می‌گوید: “وقتی دایما در حال تخریب شدن هستید، توجه گزینشی روشی برای زنده ماندن است. توجه پیرامونی مهم است. کار توامان با مردم و پلتفرم‌ها می‌تواند به محتوای اجتماعی ختم شود که  که واقعا سرگرم‌کننده باشد و کنار گذاشته نشود. مک گینس به اگهی مشهور Geico اشاره می‌کند که استانداردی طلایی محسوب می‌شود. آگهی‌ای که از پیشنهاد فروش به شکل مرسوم چشم‌پوشی می‌کند و از پایان آغاز می‌شود.

دیویدسن می‌گوید” همه‌ی ما معتادان دیجیتالیم. ما به طور متوسط روزانه ۸۰ بار قفل گوشی‌مان را باز می کنیم و گاهی هیچ دلیلی برای این کار نداریم.” با این حال او فکر می‌کند اگر بتوانیم توجه همیشه سرگردان شخصی را جلب کنیم و آن را نگه داریم، شاید آن ارتباط معمولی تبدیل به چیزی زیبا شود.

فیلیپ الیس، سایت آگیلوی دو
*ذهن پسند = brain-friendly

تفاوت بریف کمپین و بریف خلاق

فرقی نمی‌کند که یک کمپین تبلیغاتی را داخل سازمان بنویسید یا آن را به سازمان‌های خارج مثل آژانس‌های تبلیغاتی برون سپاری کنید. در هر دو مورد، دو سند اهمیت بالایی دارد: یک بریف کمپین و یک بریف خلاق.

بریف کمپین: این سند نشان می‌دهد که شرکت تمایل دارد کمپین تبلیغاتی به چه چیزهایی دست یابد و حاوی دستورالعمل‌هایی برای تیمی است که قرار است کمپین تبلیغاتی را بنویسند.

بریف خلاق یا پاسخ خلاق: سندی است که تیم نویسنده کمپین تبلیغاتی به شرکت بازمی‌گرداند و در اصل پاسخی است به بریف کمپین. بریف خلاق حاوی ایده‌های خلاق برای کمپین تبلیغاتی و اطلاعاتی است که برای نوشتن آن به کار رفته است.

به طور خلاصه آنچه باید در بریف‌ها وجود داشته باشند:

بریف کمپین:
– پس‌زمینه کمپین و اهداف آن
– توضیح محصولات و خدمات
– بازار هدف
– بودجه کمپین
– زمان‌بندی کمپین
– التزام‌های اجباری

بریف خلاق:
– پس‌زمینه کمپین و چگونگی به ثمر نشستن اهداف آن
– بازخوانی (توضیح) تیم خلاق از محصولات و خدمات
– بازار هدف کمپین و پیام‌هایی که باید از طریق آن‌ها با این بازار هدف ارتباط گرفت.
– چگونگی استفاده از بودجه
– زمان‌بندی کمپین
– چگونه التزام‌های اجباری پاسخ گفته شده‌اند.
– رسانه‌های انتخاب شده برای کمپین

محتویات یک بریف کمپین:

– پس‌زمینه‌ی کمپین باعث می‌شود تا تیم خلاقیت یا آژانس تبلیغاتی رویدادهای مرتبطی را که پیش از این اتفاق افتاده تا کمپین به این مرحله برسد، درک کند.

– اهداف کمپین تا تیم خلاقیت کاملا بفهمد شرکت از نتایج کمپین چه انتظاری دارد. مثلا افزایش فروش، ورود به بازارهای جدید. اهداف موثر باید SMART باشند:

SMART:
Specific – مشخص
Measurable – قابل اندازه‌گیری
Achievable – دست‌یافتنی
Realistic – واقع‌نگارانه
Time Scaled – زمان‌بندی شده

– یک شرح کامل از خدمات و محصولاتی که کمپین در مورد آن است تا تمام مزیت‌های محصول قابل تبلیغ باشد. توضیحات محصول باید ویژگی‌های جزیی‌نگرانه‌ی آن را شامل شود، مروری از نقاط فروش منحصر‌به فرد و بازخوردهای مثبت و منفی را نیز دارا باشد.

– اطلاعات بازار هدف مثل دموگرافی اجتماعی، کلاس اجتماعی، جغرافیا، رفتار، سبک زندگی مردمی که قرار است کمپین تبلیغاتی آن‌ها را هدف قرار دهد.

– بودجه برای کمپین که تیم خلاق بدانند چقدر می‌توانند هزینه کنند.

– زمان‌بندی‌های کمپین تبلیغاتی تا تیم خلاق بدانند که چه زمانی کمپین آغاز می‌شود و کی پایان می‌یابد. آیا باید رویداد خاصی را مثل کریسمس، ولنتاین، مناسبت‌های مذهبی، تعطیلات تابستانی و… را پوشش دهد؟

– برندینگ شرکت، مسکات‌ها، لوگوها و اسلوگن‌ها

– التزامات اجباری و قانونی

– خواست‌هایی مثل استفاده از سلبریتی‌ها

– و دیگر اطلاعاتی که شرکت باور دارد که تیم خلاق باید از آن با اطلاع باشد.

محتویات یک بریف خلاق:

– خوانش تیم خلاق از پس‌زمینه کمپین

– خوانش تیم خلاق از محصولات و خدماتی که باید تبلیغ شوند.

-‌ آنچه که کمپین تبلیغاتی را شامل خواهد شد.

– مخاطب هدف برای کمپین تبلیغاتی. ممکن است گروه هدف مورد نظر تیم خلاقیت با گروه هدفی که اعلام شده متفاوت باشد. این تفاوت دیدگاه باید به شرکت سفارش دهنده ی کمپین اعلام شود.

– اهداف کمپین و چگونگی کمک به شرکت سفارش‌دهنده برای دستیابی به آن‌ها.

– پیام‌های ضروری که کمپین با آن‌ها با مخاطب هدف ارتباط برقرار کند. مثل لحن پیام‌ها و نحوه ارایه پیام‌ها.

– رسانه‌های انتخاب شده توسط تیم خلاقیت برای تبلیغات. مثل تلویزیون، آگهی‌های اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی و بیلبوردها.

– یک بودجه بندی کامل و جزیی نگر که توضیح می‌دهد بودجه به چه مقدار و در کجاها هزینه خواهد شد.

– زمان‌بندی‌ لازم برای اجرای کمپین و توضیح پیرامون دلایل اختلاف احتمالی زمان‌بندی با خواست مشتری.

– توضیحی پیرامون چگونگی رعایت مسایل قانونی و اجباری و نیز معرفی سلبریتی‌ها و سایر مسایل مورد نیاز مشتری.

جمع بندی:

اگر تصور کنیم که بریف کمپین سندی سوالی است، بریف خلاق باید پاسخی بر آن سوالات باشد. بریف خلاق باید شامل کمپینی تبلیغاتی باشد که بتواند تمام نیازهای مشتری را با بودجه و زمان‌بندی مشخص شده پاسخ گوید.

ترجمه ماکان مهرپویا

چگونه جلسه‌ی PPM برگزار کنیم؟

واژه‌ی PPM مخفف PreProduction Meeting به جلسه‌ای اشاره دارد که در آن آژانس، خانه‌ی تولید و مشتری با هم دیدار می‌کنند تا پیش از تولید آگهی تلویزیونی به نتایج یکسان برسند. 

در این جلسات معمولا اعضای تیم برند مشتری، تیم خلاقیت و اکانت از سوی آژانس و کارگردان و مدیر تولید از سوی خانه‌ی تولید حضور دارند. PPM معمولا چند روز پیش از فیلمبرداری برگزار می‌شود تا زمان لازم برای تغییرات مورد نظر وجود داشته باشد. گاهی پیش می‌آید که به دلیل کمبود زمان یا نزدیکی ددلاین و یا کمبود وقت اعضای کلیدی این جلسات شب پیش از فیلمبرداری برگزار شوند اما در این مواقع تغییرات بزرگ معمولا امکان‌پذیر نیست. گاهی پیش از جلسه PPM جلسه‌ی دیگری با نام PrePPM با حضور مدیر خلاقیت و کارگردن برگزار می‌شود تا همه چیز برای PPM آماده باشد. جلسه‌ی PPM می‌تواند تا زمان تامین نظر کامل مشتری چند بار تمدید شود.

story_board

اما چه چیزهایی در جلسه PPM مطرح می‌شود؟ تقریبا هرچیزی که فکرش را می‌کنید. تنها مشتریان کمی پیدا می‌شوند که به تصمیم‌های آژانس و کارگردان اعتماد کنند. در جلسه PPM سناریو، استوری بورد، ایده‌های کارگردان، استوری‌بورد مخصوص کارگردان، گزینه‌های لوکیشن، رفرنس‌های لباس، مدل مو، گریم، طراحی صحنه (و آکساسوار)، استایل، ظاهر و قیافه، پالت رنگ و غیره بازبینی می‌شوند. همچنین رفرنس‌های جلوه‌های ویژه (در صورت لزوم)،‌ بازیگران (چند نمونه)، عوامل، و زمان‌بندی مطرح خواهند شد. نه اینکه قرار باشد همیشه‌ همه‌ی این‌ها را با مشتری مطرح کنیم. باید دید کدامشان در آگهی دخیل هستند.

خیلی فرق نمی‌کند که در جلسه‌ی PPM چگونه پرزنت کنیم. هرطوری که برای کارگردان راحت‌تر است: روی کاغذ، بورد، پرزنتیشن پاورپوینت و حتا گاهی طرح‌های اجرا شده در فتوشاپ. به هرحال آنچه که در این پرزنتیشن نهایی می‌شود را می‌توان بعدا با سایر عوامل نیز در میان گذاشت. 

سناریو و استوری‌بوردی که به خانه تولید ارسال می‌شود معمولا به همان صورت برای مشتری نیز ارسال شده است. لذا باید دقت کرد که همان متریال‌ها عینا در PPM در دسترس همگان باشند. 

استوری‌بورد کارگردان و برگه‌های حاوی‌های ایده‌های او، بیانگر نگاه او نسبت به آگهی است. علاوه بر آن استایل، ظاهر، احساس و ویژگی‌های دیگر آگهی را در خود به همراه دارد. معمولا با توجه به همین نکات است که در مورد فوکوس اصلی، چینش عوامل، استایل، ظاهر و چیزهای دیگر تصمیم‌گیری می‌شود.

Film Media Photography Movie Filmography Concept

برای لوکیشن معمولا گزینه‌های مختلفی در قالب عکس و گاهی ویدئو ارایه می‌شود. گاهی درک جغرافیای لوکیشن برای مشتری سخت است. اینجاست که ویدئو به کمک می‌آید. اگر قرار باشد که کار در دکور انجام شود، باید تصاویری از طرح دکور به مشتری ارایه شود.

رفرنس‌های نقش مهمی را در PPM ایفا می‌کنند. کارگردان برای توضیح هر بخشی می‌تواند رفرنس ارایه کند. این رفرنس‌ها معمولا به صورت تصویر ارایه می‌شوند.

به عنوان رفرنس می‌توان مدل‌های مینیاتوری یا اصلی آکساسوار را به مشتری ارایه کرد. معمولا دیدن آن‌ها به صورت واقعی بهتر از ارایه عکس است. تصاویر سه بعدی دکور باید به نحوی ارایه شوند که مشتری متوجه شود که ابعاد واقعی آن‌ها در صحنه چقدر است. اگر قرار است جزییاتی در کار باشند، اسکیس‌های آن جزییات هم باید ارایه شوند. رنگ نمونه‌ی کفپوش یا چارت رنگی دیوارها نیز باید به تایید مشتری برسند.

برای لباس به جز اسکیس طرح لباس‌ها، جنس پارچه و رنگ‌ها می‌توانند مورد بحث قرار بگیرند. اگر لباس آماده باشد، می‌توان آن‌ها را به مشتری ارایه کرد. این امر زمانی مهم است که لباس نقش مهمی در آگهی داشته باشد. حتا گاهی لازم است تا تصاویر تست لباس نیز ارایه شوند. مدل مو و گریم نیز در صورتی که نقش محوری داشته باشند باید تایید شوند. در صورت لزوم باید روی خود کاراکترها اجرا شوند و به تایید برسند. این کار معمولا درباره‌ی محصولات پوست و مو صدق می‌کند.

ظاهر و احساس، پالت رنگی و استایل در برگه‌های کارگردان نوشته می‌شوند ولی گاهی لازم است تا کارگردان به صورت تصویری آن‌ها را بیان کند. گاهی فقط بخشی از آن تصاویر مد نظر کارگردان هستند و او باید تمام منظور خود را به مشتری توضیح دهد.

presentation

رفرنس‌های جلوه‌های ویژه نیز در صورت لزوم باید ارایه شوند. معمولا تنها زمانی این رفرنس‌ها را ارایه می‌کنیم که جلوه‌های ویژه فیلم سنگین است و توضیح آن با کمک مدیر جلوه‌های ویژه انجام می‌شود. یکی از بخش‌های مهم رفرنس جلوه‌های ویژه نمایش پلان‌های محصول است که در آن شکل پرزنت محصول در قاب به مشتری ارایه می‌شود. با این کار، در زمان فیلمبرداری هم سریع‌تر می‌توان به قاب مورد نظر دست‌یافت.

بازیگران به صورت فیلم معرفی می‌شوند. این فیلم‌ها معمولا تست بازیگران هستند که قبلا ضبط شده است. زمانی که کارگردان احساس کند حتما همین بازیگر باید در فیلمش حضور داشته باشد، لازم است تا او را به درستی پرزنت کند. به جز فیلم می‌توان تصاویر بازیگران را نیز به تایید مشتری رساند. گاهی لازم است که او را با گریم مورد نظر به مشتری معرفی کنیم. گاهی فقط بازیگر اصلی را به تایید مشتری می‌رسانند، خصوصا اگر کاری پر بازیگر باشد.

در آخر، فهرست عوامل رونمایی می‌شود. خصوصا اگر شخصی قرار است تخصص خاص خود را در آگهی به کار بگیرد. مثلا یک طراح خاص یا مدیرفیلمبرداری سینمایی و غیره. در نهایت برنامه‌ زمان‌بندی باید شفاف شود و برای پرزنتیشن نیز همه وقت خود را خالی نگه دارند.

هر جلسه PPM به صورت معمول ۲ تا ۳ ساعت طول می‌کشد و هرچقدر که کار روان‌تر پیش برود، این جلسات طولانی‌تر می‌شوند. اگر هم برعکس باشد و بحث بالا بگیرد، باید انتظار جلسات طولانی‌تر را هم داشت. در نهایت اگر لازم به تکرار جلسه باشد تا زمان حل همه‌ی مسایل جلسات باید تکرار شوند. گاهی لازم است که رفرنس‌ها کاملا تغییر یابند یا مثلا تیم جلوه‌های ویژه نمونه‌هایی کامل‌تر را پرزنت کنند. روی رفرنس‌های پرزنتیشن حتما باید نام مشتری، نام محصول، نام پروژه، نام آژانس و نام خانه‌ی تولید آورده شود.

علاوه بر این جلسه‌ی دیگری هم با همین نام PPM وجود دارد که به شکل داخلی برگزار می‌شود تا اعضای موثر در تولید پیش از فیلمبرداری بریف شوند. بعدا پیرامون آن نیز بیشتر خواهم نوشت.

سوال بیشتری دارید؟ با من تماس بگیرید.