گفت‌وگوی نشریه دانش تبلیغات با ماکان مهرپویا پیرامون تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی

مجله دانش تبلیغات آذر ۹۵

شنـاخت صحیـح مخاطب و جـامعه؛ لازمـه تبلیغات در شـبکه‌های اجتماعی

گفتگو با ماکان مهرپویا؛ فیلمساز، مشاور رسانه و تبلیغات

گزارشگر: المیرا اکرمی
نشریه دانش تبلیغات، آذر ۱۳۹۵

مجله دانش تبلیغات آذر ۹۵

در دنیـای امروز نقش شـبکه‌هـای اجتماعـی در زندگی روزمــره را نمــی تــوان نادیــده گرفــت و انــکار کــرد. ایـن نقـش و تاثیـر موجـب شـده تـا تبلیغـات کالاهـا و خدمـات در ایـن شـبکه هـا مـورد توجـه صاحبـان کالاهـا و خدمـات قـرار بگیـرد. سـهولت در دسـترس بـودن و انتشـار محتـوا در شـبکه‌های اجتماعـی باعـث شـده تـا هـر شـخص یـا شـرکتی بتوانـد در بسـترهای متنـوع اعـم از سـایت‌ها و اپلیکیشـن‌های شـبکه‌های اجتماعــی و همینطــور پیامرســان‌هایی ماننــد تلگـرام، تبلیغـات خـود را منتشـر کنـد. ضریـب نفـود اینسـتاگرام و تلگـرام در ایـران بسـیار بـا اسـت و بـه همیـن دلیـل هـم فضاهـای مناسـبی بـرای صاحبـان آگهـی از هـر قشـری و بـا هـر تـوان مالـیای محسـوب می‌شــوند. امـا نـه تنهـا امـروزه تبلیغـات در شـبکه هـای اجتماعی بـرای صاحبـان کا و خدمـات مطلـوب اسـت، بلکـه یـک ضـرورت اسـت. البتـه در شـبکه هـای اجتماعـی تبلیغاتـی هوشـمندانه تـر و ماندگارتـر اسـت کـه بـر پایـه بازاریابـی محتـوا باشـد، امـا از آنجایـی کـه ایـن شـکل از تبلیغـات تخصـص بیشـتر و زمـان طولانیتـر و بسـتر مناسـب‌تری احتیـاج دارد، کمتـر بـه آن توجـه می‌شــود. نکتـه دیگـر در مـورد تبلیغات در شـبکه هـای اجتماعی ایـن اسـت کـه امـروزه مخاطبـان بسـیار سـریعتر می‌تواننـد از روی تبلیغـات عبــور کننــد و همچنیــن از میـان انبوهـی از محتواهـای تبلیغاتــی تعــداد بســیار کمــی را مــی بیننــد، بــا تعــداد کمتــری از آنهــا ارتبــاط برقـرار مـی کننـد و تنهــا تعــداد بسـیار محـدودی را بــرای مــدت کمـی بـه خاطـر می‌ســپارند و در اینجاســت کــه شــیوه‌های ایـده‌پـــردازی بایــد نــه آنقــدر دمدســتی باشــد کــه مخاطـب احسـاس کنـد تکـراری اسـت و نـه آنقـدر کدگــذاری شــده باشــد کــه حوصلــه مخاطــب را ســر ببــرد و پیـدا کـردن ایـن حـد تعـادل کارشناسـی می‌خواهـد؛ چیـزی کـه بسـیاری از برندهـا آن را دسـت کـم می‌گیرنـد. در حقیقـت انبوهـی از افـرادی کـه شـبکه‌های اجتماعـی برندهــا را مدیریــت می‌کننــد، پابلیشــر هســتند و درک صحیحـی از اسـتراتژی و محتـوا ندارنـد. «دانـش تبلیغات» در گفتگـو بـا مـاکان مهرپویـا، مشـاور رسـانه و تبلیغـات ابعــاد و زوایــای تبلیغــات در شــبکه هــای اجتماعــی را مــورد بررســی قــرار داده اســت.

◄ بـا توجـه بـه جایـگاه شـبکه هـای اجتماعـی در کشـورمان، تبلیغـات در شـبکه هـای اجتماعـی تــا چــه انــدازه توانســته جایگزیــن ســایر شکل های تبلیغات شود؟

اجـازه بدهیـد در همیـن ابتـدا عـرض کنـم کـه مـن نـه بـه عنـوان یـک کارشـناس دیجیتـال مارکتینـگ، بلکـه بـه عنـوان یـک ایده‌پـرداز و تولیـد کننـده محتـوا بـرای شـبکه‌های اجتماعـی صحبـت می‌کنـم و بـه ایـن ترتیـب رویکـردم بیشـتر از منظـر محتـوا اسـت تـا مباحـث تکنیـکال.

سـهولت در دسـترس بـودن و انتشـار محتـوا در شــبکه‌های اجتماعــی باعــث شــده تــا هــر شـخص یـا شـرکتی کـه اراده کنـد، بتوانـد‌ در بسـترهای متنـوع اعـم از سـایت‌ها و اپلیکیشــن‌های شــبکه‌های اجتماعــی و همینطــور پیامرســان‌هایی ماننــد تلگــرام، تبلیغــات خــود را منتشــر‌ کنــد. ضریــب نفــود اینســتاگرام و تلگـرام در ایـران بسـیار بـالا اسـت و بــه همیــن دلیــل هــم فضاهــای مناســبی بــرای صاحبــان آگهــی از هـر قشـری و بـا هـر تـوان مالـی‌ای‌ محســوب می‌شــوند. امــا در پاســخ بــه ســوال شــما بایــد کمــی بیشــتر تامــل کــرد. اینکــه آیــا‌ فضــای دیجیتــال و بــه طــور مشــخص‌ شــبکه‌های اجتماعــی بتواننــد کاملا جایگزیــن شــکل‌های دیگــر تبلیغاتــی شــوند، بــه نظــرم چـه در ایـران و چـه در هـر نقطـه دیگـر از جهـان فعـلا ممکـن نیسـت. بسـیاری از برنامه‌هـای ارتباطـی‌ای ‌کــه امــروزه نوشــته می‌شــوند، بــر یکپارچگــی پیــام در رسـانه‌های مختلـف تاکیـد دارنـد، نـه بـر تـک رسـانه‌ای بـودن آن. فکـر می‌کنـم کـه شـبکه‌های اجتماعـی هنـوز جایگزیـن کاملـی بـرای فضـای حقیقـی و رسـانه‌های ATL نشـده‌اند، امـا قاعدتـا می‌شـود بنـا بـه اقتضـا بخشـی از یــک برنامــه ارتباطــی را در شــبکه‌های اجتماعــی لانــچ‌ کـرد.

◄ تبلیغــات در فضــای مجــازی و بــه خصــوص شــبکه هــای اجتماعــی تــا چــه انــدازه بــرای صاحبـان کالا و خدمـات مطلـوب اسـت و بـه آن توجـه دارنـد؟

مطلــوب کــه حتمــا هســت، امــا در ضمــن حــالا دیگــر یـک ضـرورت اسـت. فرامـوش نکنیـم کـه ایـن موضـوع دو تارگـت مجـزا دارد. آنهایـی کـه در معـرض تبلیغـات قـرار میگیرنــد، یعنــی مثــ در اینســتاگرام یــا تلگــرام یــک آگهـی میبیننـد و یـا بـا ورود بـه یـک سـایت مثـ یـک بنـر تبلیغاتـی را مشـاهده می‌کننـد و دسـته دیگـری کـه بـا جسـتوجو در فضـای اینترنـت بـه محتـوای تبلیغاتـی دسـت پیـدا می‌کننـد. اینجاسـت کـه دو گونـه تبلیغـات برجســته می‌شــود؛ تبلیغــات مســتقیم و تبلیغــات بــر پایــه بازاریابــی محتــوا. البتــه شــکل دوم هوشــمندانهتر و ماندگارتـر اسـت، امـا از آنجایـی کـه تخصـص بیشـتر و زمــان طولانی‌تــر و بســتر مناســب‌تری احتیــاج دارد، کمتــر بــه آن توجــه می‌شــود.

◄ در حــال حاضــر در کشــور مــا تلگــرام از جذابیــت و محبوبیــت بیشــتری بــرای تبلیغــات برخــوردار اســت یــا اینســتاگرام؟

ایـن دو اپلیکیشـن تفـاوت ماهـوی با هـم دارند. اینسـتاگرام یـک شـبکه اجتماعـی مبتنـی بـر عکـس و ویدئـو اسـت کـه بخـش ویدئـوی آن محدودیـت زمانـی دارد. امـا تلگـرام یـک پیـام رسـان اسـت کـه قابلیـت ایجـاد گـروه و کانـال را هـم دارا اسـت. شـیوه فالـو کـردن اینسـتاگرام و تلگـرام هـم بـا هـم متفـاوت اسـت. تجربـه بـه مـن نشـان داده کــه اینســتاگرام هنــوز رســانه قدرتمندتــر و جذابتــری بـرای مخاطبـان اسـت. بـا ایـن همـه جایـی کـه محتـوای متنـی نسـبت بـه محتـوای تصویـری ارجحیـت دارد یـا قـرار اسـت تصاویـری پرتعـداد یـا ویدئوهایـی طولانی‌تـر از یـک دقیقـه منتشـر شـوند، تلگـرام برنـده اسـت. محدودیت‌هایـی کـه بـر سـر رسـانه‌هایی ماننـد فیسـبوک و توییتـر وجـود دارد باعـث شـده کـه اینسـتاگرام و تلگـرام فعــلا فضاهــای مناســب‌تری بــرای تبلیغــات باشــند. مشـکل اینجاسـت کـه امـکان پرومـوت کـردن تبلیغـات از طریـق پرداخـت پـول بـرای افزایـش بازدیـد در ایـران مهیـا نیسـت؛ کاری کـه در فیسـبوک، توییتـر و اینسـتاگرام انجــام می‌دهنــد. لــذا شــیوه‌های افزایــش بازدیــد و جـذب فالـوور در ایـران غیرحرفه‌ای‌تـر از بسـیاری از نقـاط  دنیاسـت.

◄ تبلیغــات مجــازی بــرای برندهــای بــزرگ و کوچـک در تلگـرام یـا اینسـتاگرام چـه نـکات مشـترک و تفـاوت هایـی دارد کـه مـی بایسـت بـه آنهـا توجـه کـرد؟

فکـر می‌کنـم بخـش عمـده‌ای از تفاوت‌هـا را قبـلا عـرض کـردم. امـا اجـازه دهیـد یـک نکتـه مهـم را عنـوان کنـم کــه بســیاری از دســت‌اندرکاران حرفــ‌ه‌ای و غیرحرفــه‌ای آن را نادیــده می‌گیرنــد. فضاهایــی ماننــد اینســتاگرام و تلگـرام قبرسـتان محتواهـای تبلیغاتـی هسـتند. یـک برنـد مشـهور را انتخـاب کنیـد و پسـت‌های یـک مـاه گذشـته و نـه حتـی قبلتـر از آن را ببینیـد. اغلـب بـه شـدت کهنـه و بیــات بــه نظــر میرســند. ایــن ویژگــی شــبکه‌های اجتماعـی اسـت کـه آگهـی بـه سـرعت در آن می‌سـوزد و از بیــن مــی‌رود. اگــر در رســانه‌هایی مثــل تلویزیــون میتـوان بـا فشـار دادن دکمـه ریمـوت کنتـرل شـبکه را عـوض کـرد، در شـبکه‌های اجتماعـی ایـن کار بـا یـک حرکـت سـریع انگشـت اتفـاق می‌افتـد. مخاطـب امـروز بســیار ســریعتر می‌توانــد از روی تبلیغــات عبــور کنــد و همچنیـن از میـان انبوهـی از محتواهـای تبلیغاتـی تعـداد بسـیار کمـی را ببینـد، بـا تعـداد کمتـری از آنهـا ارتبـاط برقـرار کنـد و تنهـا تعـداد بسـیار محـدودی را بـرای مـدت کمـی بـه خاطـر می‌سـپارد. اینجاســت کــه چنــد نکتــه مهــم می‌شــود: شــیوه‌های ایده‌پــردازی بایــد بــه نحــوی باشــد کــه نــه آنقــدر دم‌دســتی باشــد کــه مخاطــب احســاس کنــد تکــراری اسـت و نـه آنقـدر کدگـذاری شـده باشـد کـه حوصلـه مخاطــب را ســر ببــرد. پیــدا کــردن ایــن حــد تعــادل کارشناسـی می‌خواهـد؛ چیـزی کـه بسـیاری از برندهـا آن را دسـت کـم می‌گیرنـد. در حقیقـت انبوهـی از افـرادی کـه شـبکه‌های اجتماعـی برندهـا را مدیریـت می‌کننـد، پابلیشـر هسـتند و درک صحیحـی از اسـتراتژی و محتـوا ندارنـد. نکتــه بعــدی زمــان مناســب انتشــار و تعــداد مناســب پسـت‌ها اسـت. گاهـی مخاطـب بـا انبوهـی از محتـوا از سـوی یـک برنـد مواجـه می‌شـود کـه نـه یکپارچه‌انـد، نـه از لحـاظ بصـری و کلامـی جذابیـت دارنـد و از همـه مهمتر call to action هـم ندارنـد. لازم نیسـت هـر آگهـی‌ای در فضـای مجـازی مخاطـب را بـه یـک landing page هدایــت کنــد. امــا دسترســی آســان مخاطــب بــه یــک لینـک کـه بتوانـد در لحظـه اطلاعـات بیشـتری بگیـرد، مهـم اسـت. فعالیـت تبلیغاتـی در شـبکه‌های اجتماعـی نیـاز بـه شـناخت درسـت مخاطـب و خـود رسـانه دارد. در غیـر ایـن صـورت می‌توانـد حتـی در مواقعـی بـه برنـد ضربـه وارد کنـد. تعامـل بـا مخاطبـان هـم مهـم اسـت و پاسـخ دادن سـریع و جامـع بـه مخاطبـان در ایـن بسـترها، آن را وارد فـاز تعاملـی می‌کنـد کـه ارزش آفریـن اسـت.

◄ برخـی معتقدنـد افزایـش تاثیرگـذاری شـبکه هـای اجتماعـی مجـرای جدیـدی را ایجـاد مـی کنــد تــا صاحبــان برنــد بــا مصــرف کننــدگان مسـتقیما در ارتبـاط باشـند و برندهـا بـا تبلیـغ محصـول خـود از طریـق افـراد تاثیرگـذار، قـادر هسـتند پیغـام خـود را بـه شـکل گسـترده‌تـری بـه مشـتریان هـدف انتقـال داده و همزمـان آنهـا را اغـوا کننـد. نظـر شـما در ایـن رابطـه چیسـت؟

اســتفاده از ســفرای برنــد و اینفلوئنســرها چیــز تــازه‌ای در صنعــت تبلیغــات نیســت، امــا در فضــای دیجیتــال بــه چنــد دلیــل جذابیــت دارد. یکــی اینکــه مــردم، چهره‌هــای مشــهور و ســلبریتی‌های فضــای مجــازی را دنبــال می‌کننــد و حــالا اســتفاده از ایــن افــراد بــرای اثرگــذاری حتمــا جذابتــر و موثرتــر اســت. مخاطبــان روی مطالــب و عکس‌هــای ایــن افــراد بیشــتر تمرکــز می‌کننـد و بـه عبارتـی پیـام را بـا واسـطه‌ای جذابتـر و تلطیف‌شــده‌تر دریــافت می‌کننــد، امــا ایــن موضــوع هــم در ایـران بـا اشـکالاتی همـراه اسـت. برندهـا سـلبریتی‌ها را احتمــالا بــه دلایــل مالــی ســفیر انحصــاری خــود نمی‌کننـد. همیـن می‌شـود کـه صفحـه اینسـتاگرام یـک فـرد مشـهور بـا کادرهـای کوچـک تبلیغاتـی بـا نشـریات زرد تفـاوت چندانـی نـدارد و از آگهـی دندانپزشـکی تـا مانتــو و لــوازم آرایــش و خیریه‌هــا و خدمــات اجتماعــی و را می‌تــوان کنــار هــم دیــد. بــه نظــرم ایــن فضــا نیـاز بـه agent هایـی دارد کـه بتواننـد رابطـه موثرتـر، حرفه‌ای‌تـر و کارشناسی‌شـده‌ای را پدیـد بیاورنـد؛ یعنـی دقیقـا چیـزی کـه الان نیسـت.

◄ بــا توجــه بــه آنچــه کــه اشــاره کردیــد، اســتفاده از افــراد معــروف و تاثیرگــذار بــرای تبلیغـات در شـبکه هـای اجتماعـی تـا چـه انـدازه بـه صاحبـان برندهـا و خدمـات و کالاهـا کمـک می‌کند؟

همانطـور کـه قبـلا توضیـح دادم بـه نظـرم مهـم و موثـر اسـت، امـا در حـال حاضـر اغلـب بـا اسـتراتژی درسـتی همـراه نیسـت و بـه همیـن دلیـل بازخوردهـا حداکثـری نیسـتند. نکتـه مهمـی کـه بایـد بگویـم ایـن اسـت کـه انتخــاب افــراد مشــهور بــرای تبلیغــات، ارتباطــی بــه علاقه مدیـر برنـد بـه آن فـرد نـدارد. بلکـه شـباهت‌های شـخصیتی او بـا برنـد مهـم اسـت. بانـوی هنرمنـدی کـه اضافـه وزن دارد نبایـد سـفیر برنـد یـک باشـگاه بدنسـازی شـود. اینجـا معادلـه را برعکـس حـل می‌کنیـم. یعنـی بـه فـردی علاقـه داریـم و برنـد یـا محصـول یـا خدمـات را بـه او می‌چسـبانیم. درحالـی کـه ایـن امـر بایـد کامـلا برعکـس پیـش بـرود. اینکـه بـا تبلیـغ توسـط ایـن افـراد فالــوور جمــع می‌کنیــم یــا محصولمــان را می‌فروشــیم فقـط یـک فریـب اسـت. چـه بسـا بـا انتخـاب درسـت‌تر بتوانیــم بــه اعــدادی بســیار بالاتــر از آنچــه کــه الان در اختیـار داریـم دسـت پیـدا کنیـم. بـه نظـرم از آنجایـی کـه بسـیاری از برندهـا بـرای کمپین‌هـای خـود تارگتـی در انتهــا نمیبیننــد، بــه راحتــی بــا هــر عــددی اقنــاع می‌شــوند و فکــر می‌کننــد مســیر را درســت رفته‌انــد.

◄ گفتـه مـی شـود کـه شـبکه هـای اجتماعـی نه تنهـا جایگزینـی بـرای روش هـای قدیمی هسـتند بلکـه بـه طـور کلـی آنهـا را تغییـر خواهنـد داد. بـه نظـر شـما دامنـه ایـن تغییـر و تاثیرگـذاری تـا کجـا خواهـد بـود؟

اصـل گـزاره درسـت اسـت. پیشـرفت تکنولـوژی آنقـدر ســریع اســت کــه حتــی رســانه‌های ســنتی را هــم دسـتخوش تغییـر کـرده اسـت. ایـن در حالـی اسـت کـه نشــریات چاپــی رو بــه زوال‌انــد. تلویزیون‌هــای تعاملــی، رسـانه‌های محیطـی تعاملـی، همـه و همـه نشـان از ارزش فن‌آوری‌هـای دیجیتـال در زندگـی روزمـره دارنـد، امـا در جامعــه‌ای کــه ســنت و مدرنیتــه در آن بســیار بــه هــم تنیـده شـده، بایـد بـا احتیـاط بیشـتری حرکـت کـرد. بـه نظـرم گاهـی برندهـا وسوسـه می‌شـوند کـه برخـی کمپین‌هایشــان را فقــط در فضــای دیجیتــال پوشــش دهنــد، درحالیکــه شــاید تارگــت آن تبلیغــات بیشــتر بـه تبلیغـات فضـای حقیقـی توجـه نشـان می‌دهـد تـا رســانه‌های دیجیتــال. اگــر تارگــت مــا مســن اســت، تبلیغـات در فضـای مجـازی اشـتباه خواهـد بـود. مـواردی مثــل AR و VR جــذاب هســتند. امــا نــه بــه عنــوان رســانه‌ای انحصــاری. تــا زمانــی کــه زندگــی دیجیتــال همه‌گیــر نشــده، همچنــان بــه رســانه‌های ســنتی نیازمندیـم. امـا بـرای تارگتـی کـه زندگـی‌اش بـا فضـای دیجیتـال گـره خـورده، بـرای بهره‌گیـری از آن نمی‌تـوان انتهایــی متصــور شــد.

◄ بــه زعــم شــما بــه طــور کلــی در تبلیغــات مجــازی چــه نکاتــی را بایــد رعایــت کــرد؟

ایـن بحـث بسـیار کلان اسـت و جـای صحبـت فراوانـی دارد. امـا اگـر بخواهـم بـه برخـی از ایـن نـکات بـه صـورت تیتـروار اشـاره کنـم بایـد بگویـم مباحثـی مانند اسـتراتژی، تحقیقــات بــازار، انتخــاب تارگــت صحیــح، یکپارچگــی لحـن برنـد، ایجـاد تعامـل بـا مخاطـب، ایجـاد یـک برنامـه یکپارچــه ارتباطــی، انتخــاب رســانه‌های درســت، تولیــد محتــوای موثــر و تاثیرگــذار و چیزهایــی از ایــن قبیــل میتوانـد تبلیغـات در فضـای مجـازی را بـه جایـی برسـاند کـه برنـد را ارتقـا ببخشـد و محصـول و خدماتـش را بـه فـروش برسـاند. بـه نظـرم وقـت آن رسـیده کـه برندهـا ایـن فضـا را جدی‌تـر بگیرنـد و بـه جـای اسـتخدام فـرد، گروهـی از متخصصـان را بـرای تبلیغـات در فضـای مجـازی بـه کار بگیرنـد.

مصاحبه من با مدیاگرام پیرامون آگهی‌های تلویزیونی آپ

آپ آسان پرداخت

ماکان مهر پویا تحصیل کرده سینما و دارای تجربه و فعالیت 16 ساله در زمینه فیلم‌سازی و تبلیغات است. وی فعالیت خود را به عنوان کارگردان و تدوینگر در سازمان صدا و سیما آغاز کرد و به همکاری با شرکت های تبلیغاتی و دفاتر فیلم‌سازی از قبیل گلیان٬ هور ام فیلم٬ ایران نوین٬ دیدار٬ پرشیا مدیا٬ روزگار طرفه (بادکوبه)٬ لمون و … پرداخت. مهر پویا اداره کننده موسسه فرهنگی انتشاراتی ماکان است و به عنوان مدرس در دانشگاه علمی و کاربردی نیز فعالیت دارد.

در این مطلب با ماکان مهرپویا پیرامون مجموعه آگهی‌های تلویزیونی آسان پرداخت (آپ) گفت‌وگو کرده‌ایم:

س. در ابتدا بفرمایید چگونه و از چه زمانی وارد پروژه شدید؟ در زمان ایده پردازی و نگارش فیلمنامه یا پیش تولید؟

ج. هنگامی که قرار بود اولین آگهی تلویزیونی دو برادر (آپ) تولید شود، از طرف دفتر تولید آژانس تبلیغاتی روزگار طرفه (بادکوبه) به عنوان کارگردان دعوت به همکاری شدم. نویسنده فیلمنامه رضا سعیدی بود و من پس از نگارش فیلمنامه وارد گروه شدم. البته آپ پیش از این سه آگهی دیگر نیز داشت که توسط پویا بادکوبه کارگردانی شده بود که درون مایه طنز داشتند و داستان درگیری‌های برادر بزرگ‌تر (شاهرخ هدایی) و گوشی موبایلش بود. ولی به هر ترتیب تمایل داشتند که آگهی‌های کمپین جدید آپ را من کارگردانی کنم.

س. فکر می‌کنید دلیل تمایل آنها چه بود؟ 

ج. من مدتی کارگردان ثابت آژانس تبلیغاتی بودم و به کار من آشنایی داشتند. احتمالاً سبک کار من، به فضای مد نظر مدیر هنری آژانس نزدیک بوده.

س. برای این کار از طرف مشتری بریف ارئه شد؟

ج. خیر در 99% از کارها ما بریف مکتوب نداریم. دلیل این مساله این است که اغلب دوستان ما فکر می‌کنند فقط شنیدن حرف‌های مدیر مجموعه آگهی‌دهنده و فرازهایی از آن به صورت شفاهی کافی است. البته چند بار هم بریف مکتوب به من داده شده است که به قدری غیرحرفه‌ای بودند که با نبودنش فرقی نداشت.

س. به نظر شما شرکت‌های تبلیغاتی تا چه حد به انتخاب کارگردان بر اساس سبک و ژانر آگهی اهمیت می‌دهند؟

ج. قطعاً کم. برای مثال یکی از همکاران من در فضای PSA (فرهنگی) آگهی‌های خوبی می‌سازد ولی در آگهی های طنز موفق عمل نکرده است، با این وجود به او پیشنهاد کار هایی می شود که تسلط کافی بر آنها ندارد. من عقیده دارم که کارگردان با توجه ساعت بیولوژیکی بدن خود کار می‌کند. فردی که ریتم درونی بدنش و کارهایی که می‌سازد کند است و پلان های طولانی، اکشن و ری اکشن‌ها و همچنین حرکت دوربین خیلی آرام دارد، نمی‌تواند خود را برای ریتم کار طنز، اکشن یا موزیکال منطبق کند. این مساله فقط در ایران اتفاق نمی‌افتد. در اغلب کشورها کارگردان را بر اساس توانایی هایش انتخاب می‌کنند. بی دقتی آژانس‌ها باعث می‌شود همکار من که می‌بایست آگهی ایموشنال یا فرهنگی و … بسازد وارد کار طنز شده و در مقابل فردی مثل من در پروژه ای که باید قاب های آرام داشته باشد، با بی حوصلگی و سرعت درونی تند، نتیجه مطلوب نگیرد.

س. اتفاقاً آگهی‌های آپ که خیلی حرکت دوربین و اکشن و… نداشتند؟!

ج. در ظاهر بله. ایده اولیه این بود که این آگهی متفاوت تر از سایر آگهی هایی باشد که در این مجموعه هستند. ما چند کار انجام دادیم. دکور به طور کل با رنگ های خنثی طراحی شد و فقط از چند لکه رنگی در پس زمینه و پیش زمینه استفاده کردیم. اما توجه داشتیم که توجه بیننده را به خود جلب نکنند. در مقابل بازیگران لباس های متمایز پوشیدند تا جلب توجه کنند. قرار بود در این آگهی دو نفر در نهایت خستگی و رخوت با هم جنگی 30 ثانیه ای داشته باشند و در نهایت یک نفر مغلوب شود. ترجیح دادم تنش را پنهان کنم. یعنی قاب ثابت است اما دیالوگ‌ها و ری اکشن‌ها مثل چند ضربه عمل می‌کنند. این کار باعث می‌شود مخاطب به صورت ناخودآگاه احساس کند چیزی سر جایش نیست. ما موقع تماشای درگیری دو نفر تنش محیط را احساس می‌کنیم. نگاهمان را دائما  به سمت طرفین دعوا می‌چرخانیم. نقطه‌ی دید خود را عوض می‌کنیم. می‌خواهیم ببینیم عمل‌ها و عکس‌العمل‌ها چگونه هستند. اما در این آگهی مخاطب این تجربه‌ها را تکرار نمی‌کند. بلکه همه چیز پیش رویش و در حال اتفاق می‌افتد. درنتیجه تنش را احساس می‌کند. اما به این علت که عناصر اضافی جلب توجه از مخاطب گرفته شده است٬ به پیام توجه می‌کند. بسیاری از مردم یا متاسفانه برخی از همکاران من فکر می‌کنند که آگهی باید ساخت درجه یک داشته باشد اما باید بیشتر به این نکته توجه کنند که ما آگهی تلویزیونی را می‌سازیم تا در درجه‌ی اول پیام برند را برسانیم. مثلاً تن تاک فروش بسیار زیادی را تجربه می‌کند ولی برخی از برندهای کفش که سابقه‌ی ۵۰ ساله دارند این‌گونه نیستند. چون اولی پیام را درست منتقل کرده است ولی دومی خیر. در این کار من سعی کردم هم از لحاظ بصری و هم از لحاظ القای پیام کار را درست انجام بدهم و فکر می‌کنم کل تیم موفق بوده‌ایم.

نکته‌ای در این کار وجود دارد که شاید فقط تعدادی از عوامل اصلی کار از آن اطلاع داشته باشند. در این کار، آژانس تا حد زیادی دست من را در انتخاب عوامل باز گذاشت که بابت این مساله به مدیر تولید مدیون هستم. انتخاب فیلم‌بردار، جدا شدن طراح دکور از طراح لباس٬ داشتن رضا سعیدی به عنوان بازیگردان که کمک زیادی به ما کرد. بخش زیادی از gag های کار که تا امروز تکرار می‌شوند در دقایق اولیه کار تهیه شد. از طرفی شاهرخ هدایی و هم حمید ژاریو بازیگران حرفه‌ای هستند و انتخاب‌های خوبی بودند. از لحاظ شکل گیری فضای بصری هم همسرم سارا فلاح که طراح صحنه و لباس است، بسیار کمک کرد. مس اله ای که کمتر کسی از آن اطلاع دارد این است که ما کار را در ۴۵ دقیقه ضبط کردیم. برداشت اول این‌قدر خوب بود که واقعاً احساس می‌کردم هر برداشت دیگری اضافی است. اما یکی دو برداشت دیگر هم گرفتیم. نکته‌ی بعد در مورد تمایل من در راستای سکون قاب این بود که کل آگهی بدون کات باشد. اما بنا به درخواست مدیران چند پلان مدیوم هم گرفتیم که به نظرم قدرت کار را در نهایت کم کرد.

س. چند تیزر ساخته ای؟

ج. در حال حاضر خاطرم نیست. فکر می‌کنم ۶ تیزر. به علاوه یک شوی تلویزیونی که نوروز ۹۴ برای قرعه‌کشی پخش شد و سعی کردیم کمی متفاوتر از بقیه‌ی قرعه‌کشی‌ها باشد. اما آخرین کار را بهار ۹۳ انجام دادم که اولین آگهی اهدای جوایز بود. سپس برای مدتی از ایران رفتم و همکارانم مجموعه را ادامه دادند. هرچند به نظرم ایده‌ی دو برادر بیش از حد تکرار شده است و وقت آن است که یک کمپین جدید شروع کنند.

س. چرا باید این کار را بکنند؟

ج. تعریف کمپین به طور کل چیز دیگری بود. از طرفی حدود سه سال  است که آگهی اول آپ  در حال پخش است. سبکی هم که پایه‌گذاری شده بود تبدیل به چیز دیگری شده است. در آگهی‌های آخر حتی gag ها را هم کنار گذاشته‌اند. به نظرم بهترین کار این است که کمپین جدیدی را با آدم‌ها و انرژی جدید شروع کنند. البته هم مدیران برند و هم مدیران آژانس تبلیغاتی آدم‌های باهوشی هستند. احتمال زیاد از همین آگهی  نتیجه خوبی می‌گیرند. اما شاید یک نگاه تازه و یک کمپین جدید پاسخ‌های صحیح تری را به همراه داشته باشد. البته این دیدگاه من است که از بیرون نگاه می‌کنم.

س. ممنون از شما. برنامه سال ۹۴ شما چیست؟

ج. من کارگردانم و خیلی نمی‌توانم بر روی شغلم مانور بدهم. خوشبختانه چون توی محیط دانشگاهی تدریس می‌کنم و از طرفی کار ترجمه هم می‌کنم و کمپین‌نویسی هم می‌کنم خیلی مجبور نیستم که برای گذران زندگی تن به ساخت کارهایی که برایم چالش برانگیز نیست بدهم. بر روی مستند تاریخ تبلیغات ایران حدود دو سال است تحقیق می‌کنم و مصاحبه می‌گیرم. امیدوارم سال ۹۴ بتونم در کنار یک تهیه‌کننده خوب تکمیلش کنم. جدای این کار قرار است به طور اختصاصی با یک آژانس خوب که ذهینیت نزدیکی به هم داریم کار کنم. امیدوارم سال خوبی برای من و همه‌ی همکارانم باشد. و برای شما البته!

زمستان ۱۳۹۳

لینک

مصاحبه روزنامه فرصت امروز با من پیرامون آگهی‌های تلویزیونی ب.آ.

فرصت امروز

آگهی پرریسک برای تغییر نگاه مصرف‌کننده

گفت‌وگوی روزنامه فرصت امروز با من، آقای کیوان یوسفی معاون استراتژیک برند ب‌.آ و آقای جعفر پاشایی ایده‌پرداز ارشد کمپین ب‌.آ

مطالعه مطلب کامل در سایت روزنامه فرصت امروز

 

تکنیک‌های فیلمبرداری مصاحبه

تکنیک های فیلمبرداری مصاحبه

” آرون ری نن”، مستندساز، تاکنون برنده ی جوایز متعددی از جمله Golden Cine Eagle award شده است.
فیلم مستند ?Did We Go او در چندین جشنواره ی معتبر برنده ی جایزه شده و در سال 2000 به موزه ی هنرهای مدرن شهر نیویورک راه یافته است.

یافتن سوژه های مناسب مصاحبه

اولین بخش روند مصاحبه، یافتن شخص مناسبی است که بشود با او صحبت کرد. وقتی به دیگران تلفن می زنم، آنها اشخاص دیگری را که درباره ی موضوع اطلاعات بیشتری دارند به من معرفی می کنند. فکر خوبی است که از دیگران بخواهید اگر کسی را می شناسند که صحبت کردن با او به درد می خورد، به شما معرفی اش کنند. گاهی مجبور هستید نوعی”مهندسی اجتماعی” انجام دهید تا بتوانید از نردبام بالا بروید و به آدم اصلی برسید. در مستند ?Did We Go من با دوربین بزرگ تلویزیونیام (Sony DSR 300) به بارهای محدوده مراکز فضایی ناسا رفتم و بعد از معاشرت، از مردم پرسیدم که آیا کسی را می شناسند که در پروژه ی سفر به ماه کار کرده باشد؟ یکی مرا سراغ دیگری فرستاد و بعدی و بعدی و … تا زمانی که خلاصه سر از خانه ی مدیر اسبق سیستم های اطلاعاتی در مرکز فضایی کنتاکی درآوردم. معلوم شد طرف یک سابقا نازی بوده که برای هیتلر و مملکتش موشک می ساخته است. این اکتشاف، کل سوژه مستند مرا عوض کرد.

فیلمبرداری مصاحبه

اولین کاری که انجام می دهم، پیدا کردن پس زمینه ای برای فیلم گرفتن از آدمی است که قرار است جلوی دوربین قرار بگیرد. هیچ وقت از سوژه تان چسبیده به دیوار فیلم نگیرید. بگذارید حداقل یکی دو متر از دیوار فاصله بگیرد. این کار از افتادن سایه ی شخص روی دیوار جلوگیری می کند. پس زمینه باید به چیزی که مصاحبه شونده دارد عنوان می کند، کمک کند. مثلا اگر طرف پزشک است، پشت سرش کتاب بگذارید و …، یا با راننده ی مسابقات اتومبیلرانی توی گاراژش مصاحبه کنید؛ یک همچین چیزهایی. یک سوم تصویر را به مصاحبه شونده اختصاص دهید و دو سوم را به پس زمینه اش. زاویه ی دوربین باید دقیقا در همان زاویه ی چشمان مصاحبه شونده باشد. مصاحبه کننده باید سوالات خود را درست از پشت لنز دوربین و در همان زاویه بپرسد، یعنی همان کاری که MTV نمی کند!

نورپردازی مصاحبه

نورپردازی مصاحبه می تواند از یک ست کامل نورپردازی تا پروژکتور روی دوربین را شامل شود. گاهی اوقات نورپردازی طبیعی در نزدیکی پنجره کافی است. مطمئن باشید که منبع نوری از پشت سرشما بتابد (از کسی جلوی یک پنجره پرنور فیلم نگیرید) و همچنین مواظب بازتاب ها روی شیشه های پنجره باشید. بعضی از فیلمبردارها، با خودشان پرده ی حمام های طرحدار یا ساده ای سر صحنه می آورند و جلوی منبع نوری طبیعی (همان پنجره) قرار می دهند و نورپردازی های قشنگی انجام می دهند. اگر دارید از منبع نوری خود دوربین تان استفاده می کنید، یادتان باشد که کمی آن را سافت کنید. ابزار مورد علاقه ی من در این زمینه دستمال کاغذی است! اول یک لای آن را استفاده می کنم. بعد اگر دیگر هنوز خیلی پرنور بود، دستمال کاغذی را دولا می کنم و جلوی پروژکتور قرار می دهم.
کیت نوری بهترین چیز برای مصاحبه های مهم نشستنی است. من از سه نقطه ی نوری استفاده می کنم. نور اصلی، نور پشتی و نور پرشونده (که علاوه بر سفیدی باید از نور اصلی بیشتر باشد). همچین فضای پس زمینه را نورپردازی می کنم تا شخص را از پس زمینه جدا کند. استفاده از دیمر برای نور پشتی خیلی مهم تر است، چون می شود به سرعت سطح خروجی را کنترل کرد. نور پرشونده را باید به شکلی به کار برد که تمام سایه های صورت مصاحبه شونده را حذف کند. اگر نور داخلی و بیرونی صحنه ی شما با هم ترکیب شده است، استفاده از فیلتر آبی را جلوی منبع نوری پیشنهاد می کنم. اگر در اتاق سفیدی هستید و نورپردازی تان باعث شده همه چیز تخت و فاقد درام به نظر برسد، از یک طلق مشکی (شبیه فویل آلمینیومی) استفاده کنید. آن را دور منبع نوری بپیچید، انگار که دارید شکلک درست می کنید. با این کار نور را روی سوژه متمرکز کرده اید و در نتیجه سوژه برجسته تر و دراماتیزه تر به نظر می رسد. وقتی در شبکه  E فیلمبردار بودم، مجبور بودیم تمام مصاحبه هایمان را با همین تکنیک شکلک انجام دهیم!

تکنیک های صوتی مصاحبه

در مصاحبه های مهم از میکروفون های یقه ای استفاده کنید. خودم از مدل های بی سیم استفاده می کنم، تا به جای این که مصاحبه شونده یک جا بنشیند، بتواند حرکت کند و حرف بزند. اما اگر پول خریدن چنین میکروفون هایی را ندارید، می توانید زمانی که شخص در حال راه رفتن و حرف زدن است، کسی را مسوول نگه داشتن سیم میکروفون کنید. خودم دوست دارم با مصاحبه شونده در فضایی آزاد و درحالی که قدم می زنیم، کار کنم.

نکاتی درباره ی پیدا کردن سوالات برای مصاحبه و سبک های گفت و گو

همیشه سعی می کنم موضوعات مصاحبه هایم را بسط دهم. سعی کنید اول موضوعات اصلی ای را که می خواهید با مصاحبه شونده در میان بگذارید، بیابید. پایان سوال باید باز باشد و خود سوال بتواند بازخورد مناسبی از مصاحبه شونده بگیرد. هیچ وقت سوالی نپرسید که بشود با بله یا خیر جواب داد. سعی کنید از عبارت “می شود توضیح دهید که…”، “به من بگویید که…” و ” احساس تان درباره ی …” استفاده کنید. برای مثال:”می شود توضیح دهید که بین مصالح ساختمان سازی امروز و گذشته چه تفاوت هایی وجود دارد؟”
مادامی که در جریان مصاحبه هستید، هیچ وقت در دام سوالاتی که قبل از مصاحبه نوشته اید، نیفتید. من همیشه سوالاتم را بر اساس پاسخ های مصاحبه شونده سامان می دهم. راحت ترین شکلش این است که چند کلمه ی آخر حرف های مصاحبه شونده را به شکل سوالی بازگو کنید. مثلا: “من ماهی گیری در رودخانه را دوست دارم”؛ “ماهی گیری در رودخانه را دوست دارید؟” این تکنیک بازخورد به مصاحبه شونده این اطمینان را می دهد که شما گفت و گو را هدایت نمی کنید و … که مصاحبه شونده می تواند روش و عکس العمل خود را بروز دهد. هرگز به میان پاسخ کسی نپرید. همیشه صبر کنید تا مصاحبه شونده حرفش را تمام کند یا بازخوردش را نشان دهد. همچنین باید شنونده ی خوبی باشید و سعی کنید که سوالاتتان را با ایده های جدید و سوژه هایی که در میانه ی مصاحبه رو می شوند، ادامه دهید. همیشه در پایان مصاحبه بپرسید که” آیا سوالی هست که من جا انداخته باشم یا چیزی هست که ناگفته گذاشته باشید؟” این آخرین سوال اغلب اطلاعات جدید و قابل توجهی را در اختیارتان می گذارد.

رضایتنامه

خیلی وقت ها مهم است که از هر کسی که با او مصاحبه می کنید، رضایتنامه بگیرید. گاهی اوقات به رضایتنامه نیازی نیست. مثلا گروه های خبری تقریبا هیچوقت به رضایتنامه احتیاجی ندارند و اگر در محلی عمومی از کسی فیلم می گیرید هم به این کار نیازی نیست. البته اگر به طرف توهین نکرده باشید. نگرفتن رضایتنامه گاهی وقت ها هم بدک نیست. مثلا یک بار داشتم درباره ی یک راننده که در سان فرانسیسکو شغلش بکسل کردن ماشین ها بود فیلم می ساختم؛ در هنگام فیلمبرداری در خیابانی عمومی ناگهان به خودش و شاگردش حمله شد و من از تمام صحنه ها فیلم گرفتم. بعدا آن بخش را به برنامه های تلویزیونی مختلف فروختم و هیچ کدامشان هم از من رضایتنامه نخواستند. مصاحبه ها شکل جذابی را از روند داستانگویی در مستندها فراهم می کنند. همیشه به فکر پس زمینه فیلمتان باشید، حواستان به نورپردازی باشد و سوالاتتان را از پاسخ مصاحبه شوندگان بسازید.

نوشته‌ی آرون ری نن
ترجمه ماکان مهرپویا

* این مقاله قبلا در شماره ۹۷ ماهنامه‌ی فیلمنگار و سایت رای‌بن‌مستند منتشر شده است.